Archive for ژوئیه 5, 2009

استقلال۶۰ ساله وکالت در ایران پایان می گیرد؟

بی‌بی‌سی

اعضای اتحادیه کانون های وکلای دادگستری سراسر ایران که نزدیک به ۱۲ هزار عضو دارد، با انتشار بیانیه ای نسبت به » آیین نامه اجرائی لایحه استقلال کانون وکلا» که سوی قوه قضائیه صورت گرفته و به گفته آنها نقض استقلال وکلا را به دنبال دارد، اعترض کرده اند.

بر اساس این آئین نامه که در روزهای دهمین سالگرد ریاست محمود هاشمی شاهرودی بر قوه قضائیه تصویب شده، کانون های وکلا از استقلال فعلی خارج و به عنوان بخشی از قوه قضائیه درخواهند آمد.

این آئین نامه گرچه تصویب شده اما هنوز به مرحله اجرا در نیامده است.

محمد سیف زاده، از وکلای دادگستری و از اعضا کانون وکلای مرکز به بخش فارسی بی بی سی گفته است که اجرای این آئین نامه، تیر خلاصی به استقلال کانون وکلا است.

هم اینک دوازده کانون مستقل وکلا در ایران وجود دارد که نزدیک به ۱۲ هزار وکیل و کار آموز وابسته آن هستند.

کانون وکلای دادگستری نهادی غیردولتی است که برای حمایت از وکلا و نیز نظارت بر عملکرد آنها تشکیل شده‌است.

علت مخالفت کانون وکلا با این آئین نامه در این است که به قوه قضائیه اجازه می دهد پروانه وکالت صادر ، بررسی و در عین حال باطل کند.

محدودیت در دفاع آزادانه؟

آقای سیف زاده در این باره به بخش فارسی بی بی سی می گوید که اعضای اتحادیه کانون وکلا اعتراض کرده اند تا بتوانند در مقابل قدرت که قوه قضائیه است، به آن وصل نباشند و آزادانه دفاع کنند.

بهمن کشاورز، از وکلای دادگستری هم در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» که در تهران چاپ می شود، هشدار داده که «بر اساس این آئین نامه می توانیم منتظر باشیم هر وکیلی که حرف زیادی زد یا از عناصر نامطلوب قبول وکالت کرد، شب بخوابد و صبح برخیزد و ببیند صلاحیت ندارد و پروانه اش باطل شده است.»

به اعتقاد آقای کشاورز «بی گمان خواهیم دید دگراندیشانی را که به پیامدهای دگراندیشی دچار می شوند و وکیل مناسبی برای دفاع از خود نمی یابند زیرا چه بسا همه وکلایی که جرات و شجاعت ورود به این گونه پرونده ها را داشته اند به چشم برهم زدنی فاقد صلاحیت شده یا بشوند. این مشکل را البته دولتمردانی هم که مغضوب و مبغوض قرار می گیرند خواهند داشت و به دنبال وکیل مستقل آزاده و جسور خواهند گشت و نخواهند یافت.»

اتحادیه کانون های وکلا بر این اعتقاد اند که صدور پروانه وکالت از جانب قوه قضائیه و اینکه چنین پروانه هایی را همه ساله خود این قوه باید تمدید کند ، آزادی عمل را از وکیل سلب می کند.

این کانون ها با این پدیده که افراد مامور تعقیب و صدور حکم و کسانی که دفاع از متهمان را برعهده دارند، هر دو وابسته قوه قضائیه باشند، مخالف هستند و آن را در تعارض با «حق دفاع» مردم که در اصل ۳۵ قانون اساسی ایران تضمین شده است می دانند.

بر اساس بیانیه کانون های وکلا، آیین نامه جدید قوه قضائیه، مخالفت تعدادی از مواد کلیدی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و تعارض آشکار آئین نامه موسوم با تمامیت استقلال و موجودیت کانونهای وکلای دادگستری است.

سابقه استقلال وکالت در ایران

بررسی تاریخ وکالت در ایران نشان می دهد که سیر تحول قوانین و مقررات مربوط به این حرفه از وابستگی کامل به وزارت دادگستری به جانب استقلال کامل بوده است .

این استقلال در ۱۳۳۱ خورشیدی در زمان نخست وزیری محمد مصدق و با امضا «لایحه استقلال کانون وکلا» توسط او تقریبا کامل شد و مجلس شورای ملی نیز آن را تایید کرد.

استقلال کانون وکلا بعد از انقلاب اسلامی نزدیک به هیجده سال به حالت تعلیق درآمد و از طرف دولت برای کانون سرپرست تعیین شد . در سال ۱۳۷۶ با تصویب قانون جدیدی بار دیگر هیات مدیره کانون وکلا انتخاب و دوران دیگری از فعالیت مستقل آن آغاز شد.

پیش از این قوه قضائیه تلاش داشت تا آئین نامه را که اکنون تصویب کرده است در مجلس به قانون تبدیل کند اما هیات رئیسه مجلس این لایحه را از دستور کار خارج کرده بود.

بهمن کشاورز در این باره می نویسد که قوه قضائیه این بار با دور زدن مجلس و با سود جستن از فضایی که ایران پس از انتخابات بحث انگیز در آن به سر می برد، آئین نامه ای تصویب کرده که از «هر قانونی قانون تر» است.

برخی از ناظران مسائل ایران می گویند که این آئین نامه، ضمن وارد کردن خدشه جدی به حوزه وکالت که باید مستقل از حکومت باشد، زمینه از درون تهی کردن یکی از مهمترین نهادهای مدنی ایران را که سابقه ای نزدیک به ۶۰ سال دارد نیز فراهم کرده است.

Comments (5)

فردا، دوشنبه، 5 عصر مقابل اوين

فرزندان محمد ابطحي و ديگر آزادي خواهان در بند، فردا به مناسبت روز پدر مقابل اوين تجمع خواهند کرد.  تنهايشان نگذاريم …

Comments (1)

متن نامه خانم زینب حجاریان به آیت‌ الله زنجانی و پاسخ ایشان


بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک مرجع عالیقدر آیه الله العظمی بیات زنجانی

با سلام و عرض تبریک به مناسبت ایام ولادت امام علی (علیه السلام)، مولای متقیان، پیشوای عدالت طلبان و آزادی خواهان و امام مظلومان و ستمدیدگان. این روزها دستهای استغاثه و التجاء به درگاه پروردگار عالم گشوده شده است و خلقی پریشان از نامهربانی ها شکوه به درگاه معبود می برند، که «و الی الله المشتکی». من نیز در هر نماز و دعایی پیکر بیمار و رنجور پدرم دکتر سیعد حجاریان را به یاد می آورم که پس از سوء قصد ده سال قبل همین سلامتی نسبی خود را مدیون دعای ملت شریف ایران است، و گویا میبینم که در سلول انفرادی به نماز نشسته است، او را که بواسطه اصابت گلوله اشقیا به مخچه و نخاعش یارای ایستاده نماز خواندن نیست، و میدانم که لکنتی غریب گریبانش را میگیرد آنگاه که می کوشد حروف را به درستی اداء کند. انگشتهای بی حسّ او توانایی برداشتن قرصهایش را ندارد، نمی‌دانم آیا کسی هست که داروها و قرصهای رنگارنگ اورا به موقع بدهد. او برای نوشیدن جرعه ای آب به کمک نیاز داشت، نمی دانم آیا می تواند پس از ساعتها بازجویی آبی بنوشد و گلویی تازه کند؟ مردم او را به نام سعید میشناسند ولی مادرش اورا عبّاس صدا میزند، بی‌اختیار به یاد جانباز کربلا، باب الحوائج، حضرت اباالفضل العباس می افتم.

رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس

گویا ولی شناسان رفتند ازاین ولایت

بیش از دو هفته است که پدرم را بدون هیچ اتهامی بازداشت کرده اند. اصلا مگر این بدن مجروح و ناتوان می تواند جرمی مرتکب شود؟ همه میدانند که پدرم سالهاست در حاشیه دنیای سیاست قرار گرفته و برای سیاستمداران تنها نمادی معنوی به شمار میرود. پس چگونه میتواند تاثیری در تحولات داشته باشد تا جرمی از آن پدید آید؟ انگار از این بدن رنجور هم نمی گذرند. تا کنون نه اتهام ایشان به وی تفهیم شده و نه از داشتن حق قانونی وکیل برخوردار است. آنگونه که پزشک متخصص ایشان در بیانیه رسمی اعلام نموده اند جان سعید حجاریان در خطر است و ایشان نیاز به مراقبتهای فوری پزشکی داشته و بدون پرستاری خانواده در انجام امور شخصی و روزمره که لازمه فرائض دینی است با مشکلات جدی مواجه است و اینها همه در حالی است که ضارب پدرم آزادانه به ارعاب مردم مشغول است. ظاهرا مضروب باید به جای ضارب مجازات شود این روزها جز گریستن به درگاه خدا سلاحی ندارم. امروز زینب دختر سعید حجاریان فریاد تظلم و دادخواهی به بیت شما مراجع عظام آورده است که به خاطر خدا هر تلاشی در توان دارید به کار گیرید تا همه مظلومان دربند از جمله پدرم به آغوش خانواده بازگردند که مراجع در سنتی هزار و چند صد ساله همواره ملجا مردم بی پناه بوده اند.

اللهم إنا نشکوا إلیک فقد نبینا وغیبه ولینا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا

زینب حجاریان کاشانی

———————

پاسخ نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

دختر مکرّم و عزیزم خانم زینب حجاریان

سلام علیکم

مدتی پیش به دعوت عدّه‌ای از دوستان به بازدید شکنجه‌گاهی رفتم که دژخیمان طاغوت مرا و عدۀ زیادی از انقلابیون را در سالهای قبل از 57 به بند کشیده بودند و اکنون آنرا به موزه‌ای برای عبرت گرفتن تبدیل کرده‌اند. بازدید سلولهای انفرادی، اتاقهای شکنجه و آلات و ادوات اعتراف‌گیری طاغوتیان علاوه بر آنکه روزهای سخت زندان را به یادم آورد، سئوالهای گوناگونی را در باب وضعیت امروز ما و بسیاری از انقلابیون و زجر کشیدگان پیش از استقرار جمهوری اسلامی برایم تداعی کرد. مهمترین چیزی که از آن بازدید به بعد در ذهن دارم این است که در آن زمان یک وجه مشترک در میان همۀ زندانیان سیاسی وجود داشت و آن هم رسیدن به وضعیتی بهتر و عادلانه‌تر از آن روزگار بود. در این راه هم میان خودی و دیگری فقط یک مرز داشتیم و آن مرزی بود که آیات هشتم و نهم سورۀ مبارکۀ ممتحنه برایمان ترسیم کرده بود. همۀ مدّعیان امروز اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی و همۀ کسانی که آن شکنجه‌های دوران طاغوت را دیده یا حتی ندیده‌اند و به هر تقدیر امروز بر مسند ادارۀ امور تکیه زده‌اند را به بازخوانی آن آیات و تدبّر در آنها فرامی‌خوانم تا بدانیم و بدانند که نصّ صریح کتاب خدا چه می‌گوید و ما امروز چه قدر از آن اندیشه‌ها فاصله داریم.

دخترم، تلاش ما برای استقرار ارزشهای کتاب خدا و نهج البلاغۀ مظلوم امیرالمؤمنین هنوز به پایان نرسیده است و پدر بزرگوارت هم یکی از سالکان مخلص همین راه است که جانش را هم بر سر همین سلوک گذاشته است؛ ادعای انقلاب اسلامی این بود که در پی حکومتی علوی است و اگر در این راه به سرمنزل مقصود رسیده بودیم که امام با آن وصیّتِ نگران ما را ترک نمی‌کرد. شناخت من از دکتر سعید به دهۀ پنجاه و مبارزات آن دوران برمی‌گردد. من هم همانند شما نمی‌توانم اتهامات مضحکی را که امروزه به نام دفاع از جمهوری اسلامی در بسیاری از گفتارها به پای او و بسیاری از خدمتگزاران بازداشت شدۀ نظام می‌گذارند بپذیرم. در حالی‌که بخش مهمی از بن‌مایه‌های امنیتی جمهوری اسلامی مدیون اوست و این را همۀ آگاهان می‌دانند، مگر آنکه بخواهند خود را به ندانستن بزنند. او یک تفاوت جدّی با امروزی‌ها و ضاربان خود دارد که موجب می‌شود او را تحمّل نکنند و آن این است که نزد او و بسیاری از فداکاران گمنام انقلاب، هدف مقدّسی مانند جمهوری اسلامی موجب نمی‌شود تا از هر وسیلۀ نامقدّسی بهره ببرند، هر حقّی را تباه سازند و خون یا حتی آبروی کسی را بدون محاکمه در نزد قاضی عادل بریزند. امروز از این اصل دینی بسیار دور شده‌ایم و خوف آن می‌رود که آنقدر فاصله بگیریم که از نظام اسلامی جز نامی تهی باقی نماند. با بهره‌گیری از چنین اندیشه‌ها و سرمایه‌های ارزشمندی است که خانوادۀ سعید حجاریان و همۀ عدالت خواهان معتقد به نظام باید به خود ببالند و بر آرمانهای ارزشمند پدران خود ایستادگی کنند و ذرّه‌ای از آن عقب ننشینند که راه اصلاح امور عامّه همین است.

در پایان خود و شما و همۀ دلسوزان مصالح مردم را به دعای وافر در پیشگاه خداوند متعال برای اصلاح امور فرامی‌خوانم. باز هم همۀ مسئولان جمهوری اسلامی را به رعایت تقوای الهی و به یاد داشتن عقوبت الهی توصیه می‌کنم که تنها راه حلّ مشکلات کنونی ما دوری از خودخواهی و مطلق انگاری و نیز تمکین در برابر خواست عمومی مردم شریف ایران است و انحراف از این اصل هم سرمنشأ همۀ آلودگی‌ها و ناامنی‌هاست.

اسدالله بیات زنجانی

زنجان، چهاردهم تیرماه 1388

مصادف با دوازدهم رجب 1430

Comments (4)

وضعیت دستگیرشدگان پس از انتخابات / مصاحبه با صالح نیکبخت

دویچه‌وله

دستگیری منتقدان دولت در ایران ادامه دارد. خانواده‌های دستگیرشدگان از وکلایی استمداد می‌جویند که آماده‌ی دفاع از زندانیان سیاسی‌اند. صالح نیکبخت، وکیل دادگستری، به پرسش‌هایی در مورد وضعیت زندانیان پاسخ می‌گوید.

دویچه‌وله: آقای نیکبخت، شما هم‌اکنون وکالت و دفاع از چند نفر از شخصیت‌های سیاسی ایران را برعهده دارید. می‌توانید بگویید وکالت چه کسانی برعهده‌ی شماست؟

صالح نیکبخت: من وکالت عده‌ی زیادی از افرادی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی دهم دستگیر شده‌اند را به‌عهده دارم و این افراد عبارتند از خبرنگاران، آقای قوانلو که خبرنگار خبرگزاری «مهر» است در ایران و همچنین آقای مازیار بهاری، خبرنگار «نیوزویک» در ایران و مستندساز برجسته‌ی ایرانی، و همچنین عده‌ی زیادی از فعالان سیاسی، مانند آقای ابطحی، معاون سابق رئیس جمهوری، آقای بهزاد نبوی، وزیر در دولت آقای موسوی و همچنین نایب رئیس مجلس ششم، و آقای مهندس محسن صفایی فراهانی، رئیس فدراسیون فوتبال ایران و نماینده‌ی اسبق مجلس و معاون وزیر اقتصاد، و نیز آقای دکتر امین‌زاده، معاون وزیر امور خارجه‌ی سابق، و دکتر عبدالله رمضان‌زاده. من همچنین یکی از وکلای گروه کثیر دیگری از فعالان سیاسی دستگیرشده هستم.

الان یک‌سری از وکلا در حال دفاع از افراد مختلفی هستند، فعالان سیاسی یا مدنی‌ای که دستگیر شده‌اند. در کنار شما چه تیمی از وکلا هستند که این دفاع را برعهده گرفته‌اند؟

من هم عضو هیئت مدیره و هم سخنگوی انجمن دفاع از حقوق زندانیان هستم. سه نفر از اعضای هیئت مدیره‌ی انجمن وکیل دادگستری هستند و ریاست هیئت مدیره برعهده‌ی سرکار خانم غیرت، نایب رییس چند دوره‌ی کانون وکلای دادگستری مرکز است. همچنین بیش از بیست نفر از وکلای دادگستری که از همکاران انجمن هستند و نیز از گروه وکلای دیگر که به طور فعال فعالیت می‌کنند هم اعلام آمادگی کرده‌اند که وکالت افراد دستگیرشده را به عهده بگیرند.

آیا خانواده‌های دستگیرشدگان به شما مراجعه کرده‌اند؟ روند قبول وکالت به چه صورت بوده است؟

من از قبل وکالت جمعی از دستگیرشدگان ‌را داشتم؛ به دلایل دیگری من وکالت آنها را به عهده داشتم و از آنها یک وکالت دائم دارم، مانند مهندس بهزاد نبودی، مهندس صفایی فراهانی، دکتر عبدالله رمضان‌زاده و کسانی دیگر. و در مورد جمعی دیگر مانند آقای ابطحی و چند خانواده‌ی دیگر هم، از من درخواست کردند که وکالت فرزندان یا همسر یا پدر یا مادر آنها را به‌عهده بگیرم، از جمله مادر آقای مازیار بهاری، خبرنگار «نیوزویک» در ایران هم از من درخواست کردند که وکالت فرزندشان را به عهده بگیرم و ده روز پیش هم با مراجعه به دادستانی هم وکالت‌نامه‌ی خودم را تقدیم کردم که امضا کنند، و حتا روی آن تمبر زدم که هیچگونه مشکل و ایرادی بوجود نیاید. ولی تاکنون متاسفانه علی‌رغم مراجعات مکرر اجازه‌ی ملاقات با هیچ کدام از اینها به من داده نشده است.

و اطلاع دارید که چه اتهامی به این در اصل گروه وسیع از موکلان شما زده شده است؟ آیا اتهام‌ها مشترک است یا متفاوت؟

معمولا اکثر این افراد که دستگیر می‌شوند اتهام کلی «اقدام علیه امنیت کشور» به آنها می‌زنند و این اتهام یک اتهام کلی است، ولی زیرمجموعه‌ی آن اتهامات متعددی است، از جمله تبانی برای برهم زدن امنیت کشور و یا همکاری با گروه‌های محارب یا همکاری با گروه‌های غیرقانونی و همچنین نگهداری اسناد و اوراق محرمانه و تا مراحل جاسوسی و غیره می‌رود که همه زیر این مجموعه قرار می‌گیرد. ولی اتهام کلی که به همه‌ی اینها زده شده است و معمولا باید ظرف ۲۴ ساعت به همه‌ی آنها تفهیم بشود، همین اتهام اقدام علیه امنیت کشور است.

بجز این شخصیت‌های سیاسی و مطبوعاتی که جزو موکلان شما هستند، وکلای انجمن دفاع از حقوق زندانیان آیا وکالت افرادی از طیف‌های دیگر را هم برعهده دارند، مثلا دانشجوها یا اقشار دیگر؟

هم من و هم سایر وکلای عضو انجمن وکالت افراد دیگر و به تعداد زیادتر از افراد و طیف‌های مختلف مانند دانشجویان، مردمان عادی‌ای که در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت کرده‌اند یا افرادی که ممکن است به صورت تصادفی دستگیر شده باشند را به عهده داریم. اما خوشبختانه اکثر افرادی که در سطح خیابان‌ها و در درگیری‌ها و غیره دستگیر شده‌اند، مادامی که در حالت درگیری با نیروهای انتظامی دستگیر نشده باشند، به تدریج دارند اینها را آزاد می‌کنند و من هفته‌ی گذشته که به معاونت امنیت دادسرای تهران مراجعه کردم، اگرچه نتوانستم با معاونت امنیت دادستان تهران صحبت کنم، اما متوجه شدم که عده‌ای از خانواده‌ها درصدد تهیه‌ی وثیقه یا معرفی کفیل برای آزادی این گونه افراد هستند، که البته این حق‌اش است و قانونا هم باید این طوری باشد. خوشبختانه این موضوعات هم هست و ما آن موضوعات را هم آن طوری که وظیفه‌ی ما به عنوان وکلایی‌ست که دفاع از حقوق بشر می‌کنیم، بیان می‌کنیم.

انجمن دفاع از حقوق زندانیان آماری از تعداد دستگیرشدگان دارد؟

ما آماری از تعداد دستگیرشدگان نداریم، اما فرمانده‌ی نیروی انتظامی کل کشور هفته‌ی گذشته اعلام کردند، تعداد بیش از ۱۰۳۰ نفر در این حوادث دستگیر شده و ۲۰ نفر هم کشته شده‌اند. البته چون ایشان یک مقام رسمی است، من استناد به گفته‌ی او می‌کنم. اما در ایران و بعضی منابع تعداد بازداشت‌شدگان و همچنین کشته‌شدگان بیشتر از این اعلام می‌شود. اما برای آمارهایی که دیگران اعلام می‌کنند هیچ منبع موثقی که آن را تایید کند وجود ندارد.

الان موکلان شما کجا هستند و در چه وضعیتی بسر می‌برند، آیا اطلاع دارید؟

موکلان من و همچنین موکلان سایر همکاران من که خانواده‌های آنها به انجمن دفاع از حقوق زندانیان مراجعه کرده‌اند، دو دسته هستند. بعضی از آنها حداقل توانسته‌اند تلفنی به خانواده‌شان بزنند و خبر سلامتی آنها را خانواده‌هایشان دارند. جای بعضی دیگر مشخص است که در زندان اوین هستند. ولی هنوز جای عده‌ی زیادی از بازداشت‌شدگان مشخص نیست و اصل نگرانی یکی در اینجاست که جا و مکان آنها مشخص نیست، اتهامشان هم مشخص نیست و از طرف دیگر در مورد بعضی از آنها مانند آقای مهندس محسن فراهانی، همچنین آقای مهندس بهزاد نبوی که سن‌شان بیشتر از دیگران است و همچنین بیماری‌هایی دارند و طبق دستور پزشکان‌شان باید دواهای نوع مخصوصی را مصرف کنند، در مورد اینها ما و همچنین خانواده‌شان احساس ناراحتی می‌کنیم. برای این که با توجه به محدودیت‌هایی که در زندان وجود دارد، این بیم نیز وجود دارد که ممکن است از لحاظ معالجه و مداوای آنها مشکلاتی بوجود بیاید.

مشخص نبودن جای نگهداری زندانیان سیاسی، شایعات زیادی را رواج می‌دهد. از جمله خانواده‌ها مراجعه می‌کنند به جایی به نام کهریزک و می‌بینند که عزیزانشان آنجا نیستند؟

در مورد نگرانی خانواده‌ها طبیعتا من هم اگر به جای خانواده‌ها بودم، این نگرانی را داشتم. وانگهی من وکیل هستم. باید در چارچوب قوانین و مقررات در قانون اساسی کشور ما و همچنین در قوانین جاری دیگر، یعنی قوانین عادی دیگر، برای زندانیان حق و حقوقی قائل شده و حتا در قانون حقوق شهروندی صراحتا تصریح شده است که باید حداکثر در ظرف مدت ۴۸ ساعت یا ظرف سه روز وضعیت زندانیان به خانواده‌هاشان اعلام شود و اجازه داده شود که فرد زندانی به صورت تلفنی، ولو به صورت محدود، خبر سلامتی خودش را به خانواده‌اش بدهد. متاسفانه در این مورد هیچ اقدامی نشده، در مورد بعضی‌ها. مثلا مانند مهندس نبوی یا مهندس صفایی فراهانی یا خیلی‌های دیگر که حتی جزو هیئت امنای انجمن ما هستند، مانند آقای مهندس توسلی که اولین شهردار تهران بعد از انقلاب بودند و از معتمدین سیاسی و از افراد مورد احترام هستند و جزو هیئت امنای انجمن دفاع از حقوق زندانیان کشور می‌باشند. ما در مورد سرنوشت بعضی از اینها هیچ‌گونه اطلاعی نداریم. در حالی که مطابق قانون اساسی کشور ما  اصل نهم آزادی و امنیت یک کشور، یعنی آزادی‌های مشروعی که در فصل سوم قانون اساسی قید شده است، با امنیت کشور قابل تفکیک نیستند و مردم و دولت، دولت یعنی به عنوان در مفهوم کلی، یعنی هر سه قوه و همچنین نیروهای مسلحی که ممکن است در این حوادث به دلایلی به عنوان ضابط هم مداخله کرده باشند، مانند بسیج، سپاه یا هر نیروی دیگری، باید این قانون اساسی را رعایت کنند. زیرا آن چیزی که دغدغه‌ی یک حقوقدان و یک فرد حقوقی هست، در مرحله‌ی اول قانون اساسی کشور است.

ما وکلا در سرتاسر دنیا مصداق و مضمون همان فیلم جان فورد هستیم بنام «مردی که لیبرتی والاس را کشت». اولین چیزی که باید به سراغ آن برویم، قانون اساسی کشور است یا قوانین عادی است و انتظار داریم تا هر کسی و هر مقامی و هر دستگاهی که این افراد را در اختیار دارند، عینا مطابق قانون اساسی کشور و همچنین مطابق قوانین عادی کشور رفتار کنند. زیرا هر چیزی که از بین برود، یا اعتماد و احترام مردم به آن از بین برود، ممکن است بازیابی شود، اما آن چیزی که اعتماد به آن اگر از بین رفت، دیگر اصلا مردم یادشان می‌رود، آن هم قانون اساسی کشور است. در رژیم پادشاهی گذشته‌ی ایران چون قانون اساسی زیر پا گذاشته شده بود و رعایت نشده بود، اصلا مردم یادشان رفته بود که هشتاد و پنج سال، نود سال، هفتاد سال قبل از این یک قانون اساسی وجود داشته است. بر همین اساس انتظار من از مقامات کشور که این سخن را می‌شنوند و این مصاحبه را گوش می‌کنند، این است که حتما قانون اساسی و قوانین عادی کشور را رعایت کنند. زیرا اگر مردم نسبت به قانون اساسی کشور بی‌اعتماد شوند و این اعتقاد را پیدا کنند که قانون رعایت نمی‌شود، نسبت به این مسئله خیلی دلسرد می‌شوند و اساسا مردم یادشان می‌رود که قانونی در کشور وجود دارد. وانگهی شیخ سعدی شاعر ارجمند ایرانی می‌فرماید: گر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان درخت از بیخ. ما انتظار داریم که قانون در مورد این بازداشت‌شدگان رعایت شود.

از جمله سازمان عفو بین‌الملل مثل بسیاری دیگر از سازمان‌های حقوق بشری این نگرانی را بیان کرده‌اند که زندانیان زیر فشار و شکنجه قرار بگیرند، برای اعتراف‌های تلویزیونی. مواردی از چنین اعتراف‌هایی را در چند روز گذشته شاهدش بودیم. آیا این اعتراف‌های تلویزیونی را اصلا مردم می‌توانند بپذیرند؟

هرگونه اقرار، اعتراف، شهادت و اظهاراتی که بر اساس زور و اجبار یا در شرایط غیرعادی از افراد گرفته شود و ازجمله مصاحبه کردن، جز اثر تبلیغاتی و برای کار تبلیغاتی، هیچ اثر و مبنای حقوقی علیه آنها ندارد و نه تنها قوانین عادی، بلکه اصل سی و هشتم قانون اساسی هم این مسئله را تصریح کرده است. از طرف دیگر، برای من البته در این مورد که کسی شکنجه‌ی بدنی و جسمی شده باشد، ثابت نشده است که بتوانم در مورد آن اظهارنظر کنم. ولی هرگونه عملی از این لحاظ، اگر چنانچه هم خدای ناخواسته بشود، هم محکوم شرعی است و هم محکوم قانونی است و هرگونه آثاری که بر آن ایجاد شود، از نظر مقررات ما، بی‌اثر و بی‌اساس است.

این خبر بازتاب وسیعی در رسانه‌های بین‌المللی داشت که روزنامه‌ی «کیهان» خواستار محاکمه‌ی آقای میرحسین موسوی شده است. آیا از نظر حقوقی شما چنین امکانی را می‌بینید؟

روزنامه‌ی «کیهان» یک روزنامه‌ی شناخته شده است و همیشه ارگان جمعی از افرادی بوده در ایران که دیدگاه‌های خاص خودشان را دارند و در طول چهارسال گذشته هرآنچه باید و می‌توانسته است در حمایت از رئیس جمهور برنده‌اعلام‌شده‌ی این انتخابات کرده و ممکن است هر صحبتی را بکند. اما آقای موسوی یک شخصیت برجسته و شناخته شده است در ایران، و حداقل اگر همین حرف‌های خودشان هم درست باشد، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر به او رای داده‌اند و کسی بوده که مورد اعتماد ملت ایران بوده است. حتا آن کسانی که به ایشان رای نداده‌اند به ایشان احترام می‌گذارند و فکر نمی‌کنم هیچ جامعه‌ی قانونمندی اجازه بدهد که نیروهای خودش و سرمایه‌های خودش به این شکل حراج وسوسه‌ها و گفتارهای ناشایست افراد خاصی شوند.

روند پیگیری پرونده‌های موکلان شما چه خواهد بود؟ بزودی منتظر چه باید باشیم؟

اولین چیزی که ما به عنوان وکلای عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان در پی آن هستیم، این است که پیش از همه چیز خانواده‌ی این افراد، اعم از پدر، مادر، همسر، برادر و خواهر و فرزندان اینها در مرحله‌ی اول و همچنین سایر بستگان و بلکه ملت ایران، از سرنوشت اینها خبردار شوند که اینها که یک زمانی در این کشور وزیر بودند، معاون رییس جمهور بودند، معاون وزیر خارجه بودند، نایب رئیس مجلس بودند، از سلامت اینها مطلع شوند. این اولین خواسته‌ی ماست. دومین خواسته‌ی ما این است که مطابق تصریح قانون اساسی و قوانین عادی دیگر، اجازه داده شود که ما وکلا با این افراد بدون این که طبق قانون مداخله در ماهیت تحقیقات از آنها کنیم، با انها ملاقات کنیم و حداقل آنها بدانند آنچه قبل از این که بازداشت شوند و در قوانین ایران دیده یا شنیده‌اند، اجرا می‌شود. این اولین خواسته‌ی ماست. خواسته‌ی بعدی ما این است که چنانچه برای اینها اتهامی مشخص شد، اینها چون افراد سیاسی هستند مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی در دادگاه قانونی با حضور هیئت منصفه، منظورم البته از دادگاه قانونی دادگاه صلاحیتدار و با حضور هیئت منصفه است، محاکمه شود و از حق دسترسی به وکلای متعدد آن طوری که در قانون ایران هم آمده است برخوردار باشند.

آقای نیکبخت، وضعیت دو موکل شما، آقایان عدنان حسن‌پور و هیوا بوتیمار، چگونه است؟

آقای عدنان حسن‌پور در دادگاه انقلاب سنندج، بعد از نقض حکم ایشان توسط آقای شاهرودی به دنبال درخواست اعاده‌ی دادرسی ما، محاکمه شد و به ده سال زندان به خاطر دادن اطلاعات جغرافیایی محل نیروهای نظامی کشور در غرب ایران محکوم شده است. البته ما نسبت به این حکم هم تجدیدنظرخواهی می‌کنیم و امیدواریم این حکم که حداکثر مجازات است حداقل تقلیل پیدا بکند. زیرا به فرض این که اتهام ایشان صحت داشته باشد، این مجازات تناسبی با اتهام او ندارد. در مورد آقای بوتیمار هم، همان طوری که قبلا بارها اعلام کرده بودم، ایشان در زمانی که جنگ ایران و عراق تمام شده بود، مقداری مهمات جنگی در یک پایگاه متروکه‌ی نظامی در اطراف مریوان پیدا کرده و آن را پنهان کرده بود و بعدا به یکی از برادرانش که ارتباط با حزب پ کا کا داشته فروخته بوده است. ولی هنگامی که می‌خواسته آن را به نماینده‌ای که ادعا می‌کرد از طرف پ کا کا آمده تحویل بدهد، با فاصله‌ی چند ساعت بعد از آن دستگیر می‌شود.

از همان اول ما اعلام کردیم، ایشان هیچ ارتباط تشکیلاتی با گروههای سیاسی کرد نداشته است. خوشبختانه دیوان عالی کشور هم این حرف ما را پذیرفته و بعد از دوبار صدور حکم اعدام او از دادگاه انقلاب مریوان، دیوان عالی کشور حکم اعدام او را نقض کرده و از این اتهام تبرئه شده و دادگاه انقلاب اسلامی سنندج او را به اتهام خرید و فروش مهمات جنگی به دهسال و به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به یکسال محکوم کرده است. بار دیگر براین نکته تاکید می‌کنم، برخلاف آن چیزی که در بیرون سروصدا می‌شود و عده‌ای برای این گونه کارها تبلیغ‌های بی‌اساس راه می‌اندازند در این مورد که اینها روزنامه‌نگار بودند، اتهام اینها هیچ ارتباطی با کار روزنامه‌نگاری آقای عدنان حسن‌پور، که فقط او به کار روزنامه‌نگاری قبلا اشتغال داشته، نداشته است. آقای هیوا بوتیمار هم هیچ وقت روزنامه‌نگار نبوده است. بنابراین ما این خبر خوش را در کنار اخبار بدی که این روزها از ایران منتشر می‌شود به اطلاع همه می‌رسانیم. انشاالله  این مجازات  با تجدیدنظرخواهی ما و اینکه ما بتوانیم دفاع مستدلی از آنها بکنیم، ازاین هم کمتر بشود. خوشبختانه فعلا خانواده‌های آنها ازجهت حفظ جان آنان به آرامش رسیده‌اند.

مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری

تحریریه: بهنام باوندپور

Comments (1)

محمد ملاباشي معاون دانشجويي وزير علوم: دانشجویان فعال در اعتراض ها از تحصیل محروم می شوند

خبرنامه امیرکبیر: معاون دانشجويي وزير علوم، تحقيقات و فناوري در همدان گفت: دانشجوياني که مرتکبخطا در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري شده اند نه تنها به حقوق مادي بلکه حقوقمعنوي ملت آسيب زده اند. از اين رو، با آنها برخورد شده و در صورت تشخيص از تحصيل باز داشته خواهند شد.
خبرنامه امیرکبیر: معاون دانشجويي وزير علوم، تحقيقات و فناوري در همدان گفت: دانشجوياني که مرتکبخطا در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري شده اند نه تنها به حقوق مادي بلکه حقوقمعنوي ملت آسيب زده اند. از اين رو، با آنها برخورد شده و در صورت تشخيص از تحصيل باز داشته خواهند شد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر ، «محمود ملاباشي»، شنبه شب در حاشيهچهل و پنجمين گردهمايي معاونان دانشجويي و فرهنگي و مديران کل امور دانشجويي و امورفرهنگي دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي در همدان در جمع خبرنگاران افزود: با هر کسيکه با دانشجویان فعال در اعتراض ها به شدت مقابله ميشود.  و  اين وزارت خانه هم اينک در حال جمع بندي اطلاعات به دست آمدهو اعلام نظر در خصوص مسايل دانشجويان خاطي در تعدادي از دانشگاه هاي کشور در جريانقبل و بعد از انتخابات است.

گفتنی است که محمود احمدی نژاد در مبارزه های انتخاباتی بودن هرگونه محرومیت از تحصیل را رد می کرد.

Comments (4)

اشکوری: ربط دادن معترضان به بیگانگان نخ‌نما شده است

توسط الهه روانشاد

حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، میرحسین موسوی، از نامزدهای اصلاح‌طلب انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، را جاسوس آمریکا خواند.

مدیر مسئول روزنامه کیهان که از سوی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، منصوب می‌شود، در سرمقاله روز شنبه روزنامه کیهان، اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران را «پروژه دیکته شده آمریکایی‌ها» خواند و خواستار محاکمه میرحسین موسوی و همچنین محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، به اتهام «جنایت و خیانت» شد.

حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، نویسنده و روحانی نواندیش در گفت‌وگو با رادیو فردا به ارزیابی این سرمقاله و اتهامات وارده بر آقای موسوی، پرداخته است.

رادیو فردا: آقای اشکوری، بر چه اساس روزنامه کیهان این اتهام را متوجه آقای موسوی کرده است؟

حسن یوسفی اشکوری: اگر مضامین، محتوا و اهداف این گونه نوشته‌ها و گفته‌ها را مورد توجه قرار دهیم می‌بینیم که چیز تازه‌ای نیست. از ۳۰ سال پیش در جمهوری اسلامی این سنت جا افتاده است که هر وقت اعتراضی از ناحیه مردم و مخالفان صورت می‌گیرد یا اینکه حادثه‌ای پیش می‌آید و مطلوب آقایان نیست همواره این افکار و جریانات را به عوامل خارجی، استکبار جهانی و دشمنان نسبت می‌دهند که فکر نمی‌کنم کسی دیگر چندان این نوع نگاه‌ها و تحلیل‌ها را جدی بگیرد برای اینکه دیگر خیلی نخ‌نما شده است.

این روش اگر زمانی هم کارکردی داشته و عده‌ای را ممکن بوده به اشتباه بیاندازد، فکر نمی‌کنم دیگر کارکرد خودش را حفظ کرده باشد. به ویژه که امروز کسانی در صحنه حضور دارند و مورد اتهام قرار می‌گیرند که خودشان در طول این ۳۰ سال از شخصیت‌های درجه اول نظام و حداکثر درجه دوم نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند.

چگونه می‌توان کسانی مثل خاتمی و کروبی و موسوی و شخصیت‌های دیگر که حامی این افراد هستند را به بیگانه‌ها و عوامل خارجی نسبت داد یا اینها را جزو دشمنان نظام جمهوری اسلامی به حساب آورد؟

آقای کروبی و آقای موسوی دو کاندیدای اصلاح‌طلب این انتخابات بودند. برحسب آنچه که سوابقشان و تفکرشان نشان می‌دهد و بیانیه‌هایی که صادر کرده‌اند و برنامه‌هایی که برای انتخابات اعلام نمودند همه اینها نشان می‌دهد که کاملاً در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بودند. منتها با یک نگاه متفاوت و تا حدودی متعارض با نگاه اقتدارگرایان در نظام جمهوری اسلامی.

به اعتقاد من، طرح این حرف‌ها، بسیار بی‌ربط است. این حرف‌ها هیچ محتوا و پایه و اساس درستی ندارد. بر اساس هیچ اطلاعات و داده‌های علمی نیست. تصور می‌کنم نوعی زمینه‌سازی برای روزهای بحرانی‌تر است که اگر بحران تشدید شود و آقایان مقاومت بیشتری از خودشان نشان دهند برای سرکوبی بیشتر و انسداد سیاسی بیشتر ازآنچه که هست، از این مسائل بهره‌برداری کنند وگرنه خودشان می‌دانند که این حرف‌ها پایه و اساس درستی ندارد.

آقای اشکوری، همانطور که خودتان فرمودید تعداد زیادی از سرشناس‌ترین سران و رهبران ایران که زمانی در دول گذشته بر سر کار بوده‌اند در این اعتراضات حضور دارند و امروز صحبت از «پیگرد قانونی» آنها می‌شود. شما هم روزی خودتان در این موقعیت قرار داشتید و در مظان اتهام بودید. می‌خواستم از شما بپرسم تصور می‌کنید سرانجام این ماجراها به کجا ختم خواهد شد؟

به نمونه و نکته خوبی اشاره کردید. نمونه من و پرونده «کنفرانس برلین» شاهدی بر مدعای امروز است. در آن زمان یک کنفرانس در یک کشور خارجی برگزار شد و ۱۷ تن از چهره‌های فکری و سیاسی و فرهنگی ایران از داخل ایران و عده‌ای نیز از خارج از ایران به این کنفرانس دعوت شده بودند.

عده‌ای به بهانه اینکه کنفرانس مذکور مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است، جلسه را بهم زدند. در نهایت مسئولین نظام جمهوری اسلامی و مسئولین قضایی از این مسئله برای سرکوب بهره‌برداری کردند. از اول هم کیفرخواست بنده و سایر متهمان شرکت‌کننده در کنفرانس برلین، همین اتهامات سنگین بود. یعنی فکر می‌کنم در کیفرخواست من به طور مثال از هیچ اتهام سیاسی، امنیتی و عقیدتی دریغ نکرده بودند. از توطئه براندازی تا محاربه با خدا و رسول، افساد فی الارض گرفته تا توطئه علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام و به طور کلی این سلسله اتهاماتی که در جمهوری اسلامی بسیار رایج است همه اینها در کیفرخواست من بود.

اما جالب است که در نهایت آقای علیزاده، رئیس دادگستری تهران اعلام کرد که اصلاً شرکت کردن درکنفرانس برلین جرم نبوده و یکسال زندان به من داده شد. بنابر این این نمونه نشان می‌دهد که یک پرونده با آنهمه هو و جنجال و سر و صدا و تبلیغاتی که راه انداختند در نهایت به این نقطه رسید که شرکت در این کنفرانس جرم نبوده است.

اما در ارتباط با بخش دوم سؤالتان که سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟ باید بگویم الان نمی‌شود سرانجام این ماجرا را پیش‌بینی کرد. باید دید که روند تحولات آینده به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ اگر در نهایت اوضاع بر وفق مراد آقایان حکومتی باشد و این طرف کسانی مثل آقای موسوی و آقای کروبی و حامیانشان سکوت کنند و آرام بگیرند و به اعتراضشان خاتمه بدهند به هر حال اوضاع کمابیش به همین منوال خواهد ماند و فکر نمی‌کنم در آن صورت برخورد تند و حادی به وجود بیاید.

اما اگر جنبش مردمی که الان به راه افتاده است گسترش یابد و به بحران‌های جدی‌تری برای نظام تبدیل شود و رهبران جنبش هم از کماکان از مردم حمایت کنند و این تقابل به مرحله جدی و مهمی برسد، هر چند که کمی دشوار است تصور این مطلب که کسانی مثل میرحسین موسوی دستگیر و محاکمه و یا احتمالا مجازات شوند، اما در شرایط بحرانی و حاد نمی‌توان وقوع این اتفاق را محال دانست و ممکن است روزی کار به آنجا هم برسد اما به هر حال در چشم‌انداز کوتاه مدت فکر نمی‌کنم اوضاع آنقدر بحرانی شده یا تقابل به آن مرحله برسد که برخوردهای خشنی علیه این افراد صورت بگیرد.

Comments (5)

کشته شدن یکی از اعضای ستاد موسوی در مشهد

نوروز: به گزارش وبلاگ «و اینک آخر الزمان» یکی از اعضای ستاد مهندس میرحسین موسوی در شهر مشهد براثر جراحات وارده براثر بازداشت به شهادت رسیده است.

متن منتشر شده در این وبلاگ به شرح زیر است:

مهندس حمید مداح شورچه فعال در ستاد مرکزی میرحسین موسوی در مشهد به شهادت رسید. او که از فعالان ستاد میرحسین موسوی در مشهد بود بعد از اعتراض به نتایج انتخابات همراه با گروهی از اعضای ستاد مشهد در صحن مسجد گوهرشاد دست به تحصن زد که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. او در مدت بازداشت تحت شکنجه قرار گرفت تا چند روز بعد از آزادی به دلیل شدت جراحات وارده جان سپرد.پزشکی قانونی علت مرگ وی را خونریزی مغزی اعلام کرده است.گفتنی است مراسم یادبود او روز یکشنبه 14/4 برگزار شد.

Comments (2)

دکتر کاظم جلالی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: جریان کوی دانشگاه، یک جریان کاملا پیچیده است

خبرنامه امیرکبیر: پس از وقوع حادثه تلخ کوی دانشگاه تهران در خلال ناآرامی‌های اخیر، مجلس کمیته‌ای حقیقت‌یاب برای بررسی ابعاد این رخداد هولناک تشکیل داد البته پس از ارایه گزارش بی‌طرفانه اولیه از سوی این کمیته و تأکید بر مظلومیت دانشجویان و اجحافاتی که برخی عوامل در این رخداد بر دانشجویان روا داشته بودند، خشم برخی نمایندگان مجلس را پدید آورد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دکتر کاظم جلالی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در این باره به «تابناک» گفت: کمیته به‌طور منظم و مرتب و با حساسیت، نشست‌‌های خودش را داشته و دارد به کارش ادامه می‌دهد، اما تا هنگامی که به جمع‌بندی کامل و نتیجه‌گیری جامعی در این ‌باره نرسیم، اعلام نخواهیم کرد. وی درباره زمان تقریبی اعلام نتیجه و خروجی‌های آن پس از اعلام، گفت: به دلیل آثاری که این رویداد در جامعه و به ویژه جامعه دانشجویی داشته است، ما تلاش خواهیم کرد، با تأمل و دقت نظر، موضوع را پیگیری کنیم؛ بنابراین، نباید نسبت به زمان اعلام نظر نهایی کمیته، عجله کرد، اما به نظر می‌رسد، حدود اواخر مرداد ماه کمیته بتواند به یک جمع‌بندی مناسب دست پیدا کند. هدف ما این است که با جدیت موضوع گزارش را پیگیری کنیم و نگذاریم این موضوع ابتر بماند. جریان کوی دانشگاه، یک جریان کاملا پیچیده است، به همین دلیل می‌گویم، ارایه گزارش جامع، نیاز به وقت بیشتری دارد. متأسفانه مشکل برخی مسئولأن و حتی رسانه‌های ما این است که، می‌خواهند زود این اقدامات، رسانه‌ای شده و نتیجه آن معلوم شود، اما این مسایل، نیاز به بررسی بیشتر و عمیق‌تر دارد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر نیروی انتظامی حتی نتوانسته است، یک نفر از لباس شخصی‌ها را دستگیر کند تا بتوان برخی از ابعاد این تجاوز به حریم دانشجویان را روشن کرد،

Comments (2)

خوداری وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب از پذیرفتن مسئولیت بازداشت شماری از دستگیرشدگان

خبرنامه امیرکبیر

بنابه گزارشات رسیده ، بازداشتها در تهران و شهرستانها   همچنان ادامه دارد و تخمین زده می شود که چندین هزارنفر در زندانهای مختلف تهران بسر می برند. هنوز وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب از پذیرفتن مسئولیت بازداشت  تعدادی زیادی از دستگیر شدگان سر باز می زند .

در پی یورشهای خونین که از 23 خرداد ماه علیه مردم ایران آغاز و در 30 خرداد ماه پس از نشان دادن چراغ سبز خامنه ای ولی فقیه رژیم به نیروهای سرکوبگر( گارد ویژه، سپاه پاسداران ،بسیج و لباس شخصیها) در کشتار بیدفاع مردم ایران به اوج خود رسید . تعدادی زیادی کشته و زخمی شدند و هزاران نفر اسیر و به شکنجه گاهها انتقال داده شدند. آنجا تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند تا به خواست وزارت اطلاعات برای اعترافات تلویزیونی تن دهند.

دستگیر شدگان در مراحله اولیۀ دستگیری به بازداشتگاه کلانتریها ، آگاهی شاپور ، خانه های امن وزارت اطلاعت، پایگاههای بسیج و پادگانهای نظامی سپاه پاسداران منتقل می شوند. زندانیان اسیر و بی دفاع تحت شکنجه های طاقت فرسائی  قرار می گیرند که در اثر این شکنجه های بخصوص در کلانتری 148 تعدادی از جوانان  جان باختند. ازجوانان دستگیر شده در کهریزک ( اردوگاه مرگ) ، اطلاعی در دست نیست .جان جوانان که دستگیر شده اند ودر اردوگاه مرگ ، آگاهی شاهپور وکلانتری 148 در بازداشت بسر می برند در معرض خطر جدی هستند.

از طرفی دیگر از اعلام آمار رسمی تعداد دستگیر شدگان خوداری شده و ارقامی که اعلام شده خیلی پایین تر از تعداد واقعی دستگیر شدگان است. هنوز تعداد زیادی از جوانان دستگیر شده را وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حاضر به پذیرفتن مسئولیت دستگیری  آنها نیست و به خانواده های آنها اعلام بی اطلاعی می کند. جوانان دستگیر شده که وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب حاضر به پذیرفتن مسئولیت بازداشت آنها نیستند در معرض خطر جانی قرار دارند.

در اینجا اسامی تعداد دیگری از دستگیرشدگان اخیر را اعلام میداریم :

1-      محمد كاظم كريمي 28 ساله ديپلم شغل تايپيست يكشنبه 31 خرداد در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

2-      حسن علمي 20 ساله ديپلم پنجشنبه 28 خرداد در توپخانه بازداشت و بعد از انتقال به آگاهي شاپور به اوين منتقل شده

3-      عليرضا اصغري 24 ساله فوق ديپلم پرورش دام كارمند يكشنبه 31 خرداد در ونك بازداشت ابتدا به قزل حصار و سپس به اوين منتقل شده

4-      شاهين آقا بيگي 25 ساله و متاهل ليسانس كامپيوتر شغل آزاد دوشنبه 1 تير در كارگر شمالي بازداشت و به اوين منتقل شده

5-      مسعود محمدي 30 ساله متاهل ليسانس برق قدرت كارمند اداره برق يكشنبه 31 خرداد در خيابان نصرت بازداشت به خانواده گفته شده به قزل حصار منتقل شده

6-      احمد نصرتي 28 ساله ليسانس عمران كارمند شهرداري چهارشنبه 3 تير در ميدان بهارستان بازداشت و به اوين منتقل شده

7-      مازيار نوروزي 22 ساله ديپلم شغل آزاد پنجشنبه 4 تير در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

8-فرهاد رحيمي نژاد 21 ساله دانشجوي عمران دانشگاه آزاد شنبه 30 خرداد حوالي ميدان آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

8-      كامران نجفي 25 ساله ليسانس زبان ، مترجم چهارشنبه 27خرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده

9-      امين ميرزايي 27 ساله متاهل فوق ليسانس مديريت كارمند شركت خصوصي شنبه 30 خرداد در ميدان جمهوري بازداشت و به اوين منتقل شده

10-   صابر ابراهيمي 24 ساله فوق ديپلم رياضي ،‌بيكار يكشنبه 24 خرداد در ولي عصر بازداشت و بعد از انتقال به كلانتري 148 انقلاب و مورد شكنجه و ضرب و شتم با باتوم و شوك برقي قرار گرفتن به اوين منتقل شده

11-   صادق حبيبي 27 ساله ديپلم فني جوشكار شنبه 30 خرداد تقاطع ازادي _جيحون بازداشت و به اوين منتقل شده

12-   حسام قرباني 23 ساله دانشجوي گرافيك دوشنبه 25 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

13-   محمد سلطاني 19 ساله محصل چهارشنبه 27 خرداد در هفت تير –شريعتي بازداشت و به اوين منتقل شده

14-   مرتضي رادمنش 23 ساله ليسانس صنايع كارمند شركت خصوصي چهارشنبه 3 تير حوالي پارك لاله بازداشت و به اوين منتقل شده

15-   پژمان بختياري 26 ساله ليسانس تاريخ، مدرس خصوصي شنبه 30 خرداد ازادي بازداشت و به اوين منتقل شده

16-   اشكان رحماني21 ساله ديپلم و كتاب فروش يكشنبه 24 خرداد در ونك بازداشت و به  اوين منتقل شده

17-   مصطفي قادرپناه 31 ساله برقكار سه شنبه 26 خرداد در ولي عصر بازداشت و به قزل حصار منتقل شده

18-   محمد مهدي خاني 22 ساله فوق ديپلم نرم افزار شغل آزاد چهارشنبه 3 تير در بهارستان بازداشت و به اوين منتقل شده

19-   نادر وحيدي 24 ساله ليسانس علوم آزمايشگاهي كارمند بيمارستان 30 خرداد در آزادي بازداشت و به اوين منتقل شده

20-   محمد تقي نعمتي 21 ساله دانشجوي حسابداري شنبه 30 خرداد در يادگار امام بازداشت و به اوين منتقل شده

22 –كاظم بابايي 25 ساله ديپلم شغل آزاد شنبه 30 خرداد در انقلاب بازداشت و به اوين منتقل شده

23- معين يوسفي 23 ساله ديپلم كامپيوتر دوشنبه 25 خرداد در ونك بازداشت و به قزل حصار منتقل شده

24- سينا بذر فروش 24 ساله ليسانس جامعه شناسي شغل آزاد سه شنبه 26 خرداد در ونك بازداشت و به اوين منتقل شده

25- باقر يونسيان 29 ساله ليسانس فلسفه كتابدارشنبه 30 خرداد در ولي عصر بازداشت و به اوين منتقل شده

از طرفی دیگر روز گذشته با اعلام تشکیل هیئت ویژه تعیین تکلیف بازداشت شدگان اخیرکه از افرادی مانند دری نجف آبادی ،رئیسی و مصطفی پور محمدی تشکیل شده است. رئیسی و مصطفی پور محمدی از اعضای هیئت مرگ قتل عام های زندانیان سیاسی سال 1367 می باشند. تشکیل این هیئت که تداعی کنندۀ هیئت مرگ سال 1367 و قتل عام زندانیان سیاسی است. به نظر می آید با تشیل این هیئت که افراد آن از جنایتکاران علیه بشریت می باشند. برای ایجاد رعب و وحشت قصد اعدام دستگیر شدگان اخیر را در سر دارند. در روزهای اخیر احمد خاتمی در نماز جمعه تهران اعلام کرد که معترضین محارب می باشند و همچنین با ترتیب دادن مصاحبه های تلویزیونی توسط مامورین وزارت اطلاعات زمینه سازی لازم را برای اعدام جوانان دستگیر شده مهیا می کنند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نسبت به جان دستگیر شدگان ابراز نگرانی شدید می کند و خواستار آزادی فوری و بی قید وشرط آنها است . لذا از دبیر کل سازمان ملل و کمیسر عالی حقوق بشر و سایر سازمانهای حقوق بشری برای نجات جان دستگیر شدگان و آزادی فوری و بی قید و شرط آنها خواستار اقدامات فوری است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

Comments (2)

رسایی نماینده مجلس: بخشی از اصولگرایان به دولت اعتقاد ندارند

خبرآنلاین

حمید رسایی، عضو فراکسیون انقلاب گفت: جریانی از اصولگرایان هستند که به صورت جدی به دولت اعتقاد ندارند
به گزارش روزنامه اعتماد ملی وی ادامه داد: در مجلس سه جریان وجود دارد، یکی جریان به‌اصطلاح اقلیت است که واقعا سیاسی تصمیم می‌گیرد و خیلی از تصمیمات آنها سیاسی است. جریان دیگر اصولگرای معتقد به دولت است و به اعتبار اینکه این دولت در خدمت مردم، خادم مردم و از جنس مردم هست و ما هم خادم مردم هستیم و حالا که دولتی در حال کار است و مردم و رهبر، راضی هستند، و دشمن ناراضی است، طبیعتا ما باید به دولت کمک کنیم.
رسایی افزود: جریان سوم از اصولگرایان هستند اما متاسفانه نگاه این جریان نسبت به دولت نهم همچنان نگاه رقابت سیاسی است، مثل اینکه هنوز رقابت چهار سال پیش باقی مانده و برخی در حال تسویه حساب هستند. این جریان گاهی بر اساس مبانی تصمیم نمی‌گیرد.

Comments (4)

Older Posts »