Archive for ژوئیه 15, 2009

جوابيه خبرنگار اخراج شده از منزل خانواده سهراب اعرابي

خانواده محترم اعرابي! خبرنگار خبرنگار است، فرهاد رجبعلي
قصد نوشتن توضيحات بيشتر در باب رفتار شب گذشته بستگان سهراب اعرابي نداشتم و تنها به خبري كوتاه بسنده كردم اما خبر تكذيب خانواده اعرابي مرا بر آن داشت تا توضيحاتي در اين باب ارائه كنم كه مي‌دانم قطعا به سود دشمنان اصلي اطلاع‌رساني و ملت ايران تمام خواهد شد و متاسفانه چاره‌اي هم نديدم.

به واقع تكذيب اخراج بنده با توجه به بي‌احترامي‌هاي شب گذشته بستگان متوفي به هيچ عنوان غير منتظره نيست؛ قطعا ايشان بعد از گذشت هيجان ناشي از حضور آقاي موسوي و خانم رهنورد پنداشته‌اند كه چه بي‌احترامي‌ها كرده‌اند با يك خبرنگار، اما براي تنوير افكار عمومي چند نكته لازم است.

متاسفانه بستگان سهراب اعرابي به محض ورود بنده به منزل كارت شناسايي بنده را طلب كردند و با توجه به اينكه مشخصات خود را كامل در اختيارشان قرار دادم و كارت مرا نيز به دقت بررسي كردند كه متعلق به كدام روزنامه كشور هستم اما كساني كه خود را عمو و پسر عمو و همچنين دايي متوفي معرفي كردند، روزنامه محل خدمتم را با يكي از روزنامه‌هاي وابسته به دولت اشتباه گرفتند و مانع از انجام كارم در داخل منزل شدند.

هر چه تلاش كردم توضيح دهم كه اساسا روزنامه‌ام تعلقي به دولت ندارد ولي متاسفانه عصبانيت بستگان خانواده اعرابي به حدي بود كه حاضر به توضيح بيشتر نبودند و در نهايت توسط كسي كه خود را پسرعموي مرحوم اعرابي معرفي كرد به بيرون از خانه هدايت شدم.

متاسفانه جريانات فرصت طلب و اقتدارگرا كه عامل اصلي مرگ سهراب اعرابي هستند از توضيحات فوق نهايت بهره را خواهند برد اما چه چاره از اطلاع رساني شفاف كه جز اين گريزي نيست و لازم است تا خانواده محترم اعرابي با توجه به حساسيت وضعيت و اينكه امكان دارد در روزهاي آينده نيز خبرنگاراني جهت تهيه گزارش و خبر مراجعه كنند، بستگان و دوستان و آشنايان را نسبت به برخورد با خبرنگاران توجيه نمايند تا همانند برادر مرحوم اعرابي پس از برخورد زننده با خبرنگار عكاس يك روزنامه قديمي در تهران كه برايش توضيح كامل دادم كه بستگانش با بنده چه كردند، مجبور به عذرخواهي نشود.

بنده در تمام مدت حضورم در منزل اعرابي به هر دوست و آشنا و فاميل مجبور شدم كارت شناسايي خود را نشان دهم و به كمال توضيح دهم تك به تك. اما به تمسخر نيز گرفته شدم كه «آقا از اين كارت‌ها زياد است» و يا اينكه اصلا چنين روزنامه‌اي را تا به حال در كيوسك روزنامه فروشي‌ها نديده‌اند.

ابعاد غفلت به حدي بود كه شگفت زده مانده بودم كه به شوخي مي‌ماند بيشتر ولي متاسفانه واقعيت داشت. و در نهايت كسي كه خود را عموي سهراب اعرابي معرفي كرد ادعا كرد كه صاحب خانه است و اختيار دار و علاقه‌اي ندارد بنده به شخصه عكاسي نمايم كه در نهايت حتي نتوانستم يك فريم از داخل منزل خانواده اعرابي بگيرم.

بنده ضمن ابراز تاسف از مرگ جوان 19 ساله خانواده محترم اعرابي، از اين خانواده محترم استدعا دارم نسبت به برخورد با خبرنگاران تجديد نظر نموده و نيز سعه صدر بيشتري داشته باشند كه خبرنگاران صرفا از براي اطلاع رساني حاضر مي‌شوند و لاغير. حتي بنده بر اين اعتقادم كه اگر متعلق به جناح اصولگرا نيز مي بودم چه عيب داشت اگر از مراسم گزارش تصويري تهيه مي‌كردم.

حرف آخر اينكه خبرنگار، خبرنگار است و چپ و راست ندارد و هر آنچه مي‌بيند بايد گزارش كند؛ ولو اينكه علي رغم ميل باطني‌اش به ضرر سوژه خبري تمام شود. اين رسالت خبري ست و اميدوارم خانواده محترم اعرابي اين مهم را درك نمايند و از انتشار خبرم خشمگين نشوند.

Comments (10)

کلينتون، وزير خارجه آمريکا: فرصت ايران محدود است

دويچه وله

هيلاری کلينتون وزير خارجه ايالات متحده به جمهوری اسلامی هشدار داد که اگر پيشنهاد همکاری با غرب را در مناقشۀ هسته‌ای قبول نکند، با تنبيهات و انزوای بيشتری روبرو خواهد شد. خانم کلينتون تأکيد کرد که ايران برای هميشه اين فرصت را ندارد.

اظهارات هيلاری کلينتون در راستای سياست خارجی تازه ايالات متحده بيان شده است. خانم کلينتون در تشريح اين سياست که گفتگو و مذاکره کارپايه‌ی اصلی آن است، گفته است که راه مذاکره در مناقشه هسته‌ای به روی جمهوری اسلامی باز است، اما در عين حال تأکيد کرده که اين فرصت برای هميشه در برابر جمهوری اسلامی قرار ندارد، و سران اين دولت بايد زودتر تصميم بگيرند.

«راه ديپلماتيک باز است»

پيش از اين باراک اوباما از بيانيه سران هشت کشور بزرگ صنعتی جهان در ضرورت ادامه گفتگو با دولت ايران استقبال کرده بود. اعضای گروه هشت در اجلاس اخير خود بر يافتن راه حل ديپلماتيک برای وادار کردن ايران به متوقف کردن برنامه هسته‌ای تأکيد کرده بودند. در ادامه همين سمتگيری باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا در نشست سران گروه هشت اظهار داشت که جامعه بين‌المللی به ايران پيام داده که از در «ديپلماتيک» وارد شود تا تنش‌ها را کم کند و به طور کامل به جامعه جهانی ملحق شود.

رئيس جمهوری آمريکا در نشست گروه هشت تأکيد کرد که هرچند به رويکرد ديپلماتيک در برخورد با جمهوری اسلامی پای‌بند است، اما برای مذاکره با ايران تا ابد صبر نخواهد کرد تا اين کشور به سلاح هسته‌ای دست يابد. آقای اوباما و اينک وزير خارجه او گفته‌اند که اگر ايران از همکاری با جامعه جهانی خودداری کند، بسياری از کشورها از جمله هشت کشور بزرگ صنعتی جهان، به تدابير تازه‌ای عليه جمهوری اسلامی دست خواهند زد.

اعمال خشونت برای غلبه بر اعتراض

با توجه به بحران سياسی در ايران و اين موضوع که حاکميت ايران با اتهام عدم مشروعيت روبروست، خانم کلينتون گفت که او و باراک اوباما رئيس جمهور نسبت به رژيم ايران هيچ توهمی ندارند، اما به عقيده او با گفتگوی مستقيم بهتر می‌توان بر حاکميت ايران اثر گذاشت. سران گروه هشت در جريان نشست اخير خود در ايتاليا، ضمن «ابراز نگرانی جدی» از خشونت‌های اخير در ايران، از ايران به خاطر سرکوب خشن جنبش اعتراضی انتقاد کرده بودند.

وزير خارجه ايالات متحده در اظهارات خود بار ديگر از جمهوری اسلامی انتقاد کرد که برای غلبه بر جنبش اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری به شيوه‌های تأسفبار و غيرقابل دفاع روی آورده است.

Comments (1)

تکذيب خانواده سهراب اعرابی در باره خبر اخراج يک خبرنگار از خانه اعرابی به هنگام ديدار ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد

خانواده سهراب اعرابی خبر منتشر شده در خبرنامه گويا را تکذيب کرد.
در خبر آمده بود که خانواده اعرابی به هنگام ديدار ميرحسين موسوی و زهرا رهنورد مانع حضور يک خبرنگار شدند.
خانواده سهرابی اعلام کردند که شب گذشته هيچ خبرنگاری از خانه اخراج نشده و آن ها تنها مانع از فرد ناشناخته ای شدند که مرتب از شرکت کنندگان عکس می گرفت.

نوشتن دیدگاه

وزير اطلاعات: پخش اعترافات متهمان حوادث اخير به نظر قاضی بستگی دارد

مهر

وزير اطلاعات با اعلام اينکه»در اغتشاشات اخير برخی جريانات ضد انقلاب تابلو دار از جمله برخی افراد وابسته به جريان منافقين دستگير شده اند» گفت: پخش تلويزيونی اعترافات متهمان حوادث اخير به نظر قاضی بستگی دارد.
به گزارش خبرنگارمهر، غلامحسين محسنی اژه ای وزير اطلاعات ظهر چهار شنبه پس از جلسه هيئت دولت با حضور در جمع خبرنگاران در پاسخ به اين سئوال که «گفته می شود در اغتشاشات اخير تعدادی از افرادی که جزء گروهک منافقين هستند دستگير شده اند، اطلاعاتی در اين زمينه ارائه دهيد،» اظهار داشت: در کل در اغتشاشات اخير بعضی از جريانات ضد انقلاب تابلو دار از جمله بعضی از افراد وابسته به جريان منافقين دستگير شده اند.

وی در پاسخ به خبرنگاری که خواستار توضيح وی درباره دليل اعدام نشدن برادر ريگی شد ، گفت: اين موضوع بستگی به نظر قاضی و دستگاه قضايی دارد، تقريبا اينها يک روال عادی است که اگر اشکالی وجود داشته باشد و يا درخواستی از سوی وکيل يا غيره انجام شده باشد مورد بررسی قرار می گيرد.

وزير اطلاعات اين گمانه زنی که اعدام نشدن برادر ريگی به دستور وزارت اطلاعات بوده است را رد کرد.

محسنی اژه ای در خصوص پخش اعترافات متهمان حوادث اخير در صدا و سيما نيز گفت: اين موارد بسته به نظر قاضی است يعنی پخش مطالبی که قبل از محاکمه است به نظر قاضی بستگی دارد.

وی در خصوص شايعه حکم اعدام مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی که سئوال يکی از خبرنگاران بود، گفت: کسی که دادگاه نرفته چطور ممکن است حکمش صادر شود؟

وزير اطلاعات در پاسخ به اين سئوال که آيا اعترافات تاج زاده پخش خواهد شد، تصريح کرد: همانطور که گفتم تصميم در مورد اين موارد به عهده قاضی است. هنوز هم پرونده به محکمه نرفته است.

محسنی اژه ای در پاسخ به اين سئوال که شما خود را بر اساس تقسيم بندی رئيس جمهور از وزيران کابينه شامل کداميک از ۳ قسم تعريف شده برای حضور در کابينه دهم می دانيد، گفت: من از نظر ايشان واقعا خبر ندارم . قضاوت شما بهتر است که من را در کداميک از اين سه دسته قرار دهيد. از اول انقلاب تا کنون حقيقتا سعی کرده ام سربازی برای نظام باشم از اين پس نيز سربازی خواهم بود و هميشه گفته ام از سرباز نمی پرسند ما شما کجا بگماريم از سرباز می خواهند کارهايی را انجام دهد. من سرباز نظام هستم و هر کجا که باشم برايم فرقی نمی کند.

وی در خصوص شايعات مطرح شده مبنی بر اينکه در کابينه دولت دهم نخواهد بود، تصريح کرد: من هم اين شايعات را شنيده ام مگر می شود اين شايعات را ديگران بشنوند اما من نشنوم.

وزير اطلاعات در پاسخ به اين سئوال که اگر به جای رئيس جمهور بوديد فکر می کنيد چند درصد از کابينه بايد تغيير کند ، گفت: من جای ايشان نيستم.

اژه ای در پاسخ به اين سئوال که آيا از عملکرد خود راضی هستيد گفت: سخت است که فرد در مورد عملکرد خودش نظر دهد اما من نهايت تلاش خود را انجام داده ام.

نوشتن دیدگاه

بهمن کشاورز: آيين نامه اصلاحی لايحه استقلال کانون وکلا از اساس باطل است

ايلنا

عدم ارائه لايحه قانون جامع وکالت از سوی قوه‌قضاييه از سال ۸۴ به مجلس سوال برانگيز است.
ايلنا: رييس اتحاديه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ادعای رييس مرکز مشاوران حقوقی قوه قضاييه مبنی بر اينکه آيين نامه اصلاحی لايحه استقلال کانون وکلا به پيشنهاد کانون‌ها تنظيم شده است، گفت: نامه رييس ماده ۱۸۷ به آيت الله هاشمی شاهرودی در اسفندماه ۸۷ حاکی از آن است که تا اين تاريخ هيچ پيشنهادی به عنوان پيشنهاد اصلاح آيين نامه استقلال کانون وکلا، از طرف هيچ کانونی به قوه قضاييه ارسال نشده است.

بهمن کشاورز در پی ارايه توضيحاتی که از سوی مرکز مشاوران حقوقی قوه قضاييه منتشر شد در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا گفت: توضيحات منتشر شده گزارشی است که در تاريخ ۲۰ تيرماه در صفحه پنجم روزنامه اعتماد در پاسخ به مقاله ”استقلال کانون وکلا در خطر“ ارسال و درج گرديده بود.
رئيس اتحاديه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ايران افزود: با توجه به اينکه مطالب آن به نحوی بود که نيازی به پاسخ نداشت، چيزی گفته نشد اما با تکرار موضوع، بيان نکاتی لازم است.
کشاورز اظهار داشت: اگر قرار باشد هر قانونی را به لحاظ قدمتش با تصويب آيين نامه تغيير دهيم و يا آن را اصلاح کنيم و يا اينکه هر يک از سه قوه به خود اجازه دهند به چنين اقدامی دست بزنند علت وجودی قوه مقننه منتفی خواهد شد. در واقع يکی از اشکالات اصلی و مهم اين آيين نامه همين موضوع است.
وی با اشاره به پاسخ ۱۴ کانون به درخواست رئيس قوه قضاييه مبنی بر پيشنهاد يک آيين نامه جديد در سال ۸۵، گفت: در آن نامه به رئيس قوه قضاييه اعلام کرديم که متن لايحه استقلال کانون وکلا و مواد باقی مانده از آيين نامه آن، متن قانون کيفيت اخذ پروانه وکالت و مواد باقی مانده از قانون وکالت و قانون انتخاب وکيل از سوی اصحاب دعوی، نياز کانون‌ها را تامين می‌کند و نيازی به تدوين آيين نامه جديد نيست.
رئيس اتحاديه کانون‌های وکلا ادامه داد: چون در نامه قوه قضاييه به حذف برخی از مواد آيين نامه لايحه‌ استقلال اشاره شده بود در نامه کانون‌ها تصريح شد که علت حذف برخی از مواد بوسيله ديوان عدالت اداری ، قرارگرفتن واضع آيين نامه در مقام قانون‌گذاری بوده است و اگر آيين نامه جديد هم همين ويژگی‌ را داشته باشد محکوم به بطلان خواهد بود.
کشاورز به لايحه جامع قانون وکالت که با همکاری کانون‌ها تنظيم شده اشاره کرد وگفت: اين لايحه پس از تدوين در اختيار قوه قضاييه قرار گرفت اما از سال ۸۴ تاکنون تقديم مجلس نشده است. اين تاخير سوال برانگيز است و نمی‌دانيم آنچه فعلا موجود بوده و ممکن است روزی به مجلس تقديم شود همانی است که کانون‌ها در تدوين آن دخالت داشته‌اند يا خير؟
وی افزود: کانون‌ها متن آنچه را که خود در تدوين آن دخالت داشته‌اند را در دست دارند و آنچه که از ديدگاه ايشان قابل طرح در مجلس است، همان متن است.
کشاورز در پاسخ به اين پرسش که رئيس مرکز مشاوران حقوقی قوه قضاييه ادعا کرده که آيين نامه اصلاحی لايحه استقلال قانون وکلا به پيشنهاد کانون‌ها تنظيم شده است، اظهار داشت: نامه يکی از مسوولان قوه قضاييه به آيت الله هاشمی شاهرودی در اسفندماه ۸۷ حاکی از آن است که تا اين تاريخ هيچ پيشنهادی به عنوان پيشنهاد اصلاح آيين نامه استقلال کانون و کلا از طرف هيچ کانونی به قوه قضاييه ارسال نشده است و گواهی‌های مکتوب کانون‌ها خطاب به اتحاديه کانون ها نيز حکايت از آن دارد که از اول سال ۸۸ تا زمان حاضر نيز چنين پيشنهادی نشده است.
وی ادامه داد: با اين حال در ماده ۹۹ متن اخير به اينکه آيين نامه بر مبنای پيشنهادی کانون يا کانون‌ها و يا موردی که قابل تعبير به آن باشد، ارايه نشده است و به اين ترتيب شرط لازم برای صحت آيين نامه که مسبوق بودن آن به ارسال متن آيين نامه از سوی کانون وکلا است، رعايت نشده است لذا به صراحت می‌توان گفت اين آيين نامه از اساس باطل است.

نوشتن دیدگاه

آقای هاشمی! جمعه روز مبادای شماست!

جناب آقای هاشمی رفسنجانی!

گفته شده است که قرار است این هفته نماز جمعه تهران را شما اقامه کنید و پس از چهار هفته سکوت که نمی دانیم چه مصلحتی در پس آن نهفته بوده، دوباره در نماز جمعه تهران حاضر شوید. به همین دلیل ضرورت می دانم مواردی را که به هر دلیل ممکن است لازم به یادآوری باشد، برایتان بگویم تا اگر ذره ای هم اثر داشته باشد، کار خود را کرده باشم.

اشاره می کنم که روزی با فرزندتان مهدی نشسته بودم و درباره شما حرف می زدم. گفت روزی به اتاق کار شما آمده و دیده است که دارید طنزهایی که من علیه تان نوشته ام می خوانید. نقل می کرد که گفته بودید » وقتی اینها منتشر شد عصبانی شدم، ولی حالا که می خوانم می خندم، بامزه است!» مهدی می گفت تا آن زمان، هفت سال قبل 107 طنز علیه شما از من گردآوری کرده بودند. کم و زیادش مراد نیست، آنچه مراد است اینکه آنها را نه برای این نوشته بودم که عصبانی شوید و نه اینکه بخندید، نوشته بودم که مردم بخندند و شما بیشتر به کارهایتان فکر کنید. حالا هم غرضم همین است، به کاری که می خواهید بکنید بیشتر و بیشتر فکر کنید.

آقای هاشمی رفسنجانی!

طنز نوشتن علیه شما کار ساده ای است و دفاع از شما کاری سخت، من این هر دو را کرده ام و هر دو را نیز به یک قصد، اینکه کمک کنم تا شما به عنوان یکی از مهم ترین استوانه های سیاست ایران به مسیر درست تری بروید. گفتنش دشوار است، اما من جزو مدافعان سرسخت شما هستم. علت هم این است که معتقدم سیاستمدار با کیاست جواهری است گرانبها که ما کم داریم، اگر هم داریم در این مانداب و مرداب سیاست کنونی چنانش به لجن کشیده اند که باید هر بار پاکیزه اش کرد و به مردم نشانش داد، اگر مردمان باور کنند.

آقای هاشمی رفسنجانی!

هر آدمی آبرو و حیثیت و منزلت و اعتبارش را برای » روز مبادا» یش ذخیره کرده است. در سن هفتاد و پنج سالگی هستید و با هر حساب که بکنید روز مبادای شما چندان از امروز دور نیست، جمعه شاید روز مبادای شما باشد. شاید همین جمعه روزی باشد که باید ذخیره آبرو و سیاست و کیاست تان را خرج کنید. شاید همین جمعه روزی باشد که لازم بشود که شما چنان با درایت سخن بگوئید که سبزپوشانی که در صورت حضور میرحسین موسوی رئیس جمهور ایران به نماز جمعه می آیند شما را تشویق کنند و به همان که قبلا گفته اید فخر کنید که » افتخار من این است که بیست سال منتخب مردم بوده ام.» آقای هاشمی! شما باید در نماز جمعه از تقلب بزرگ و حق کشی ناجوانمردانه ای که باعث مرگ قریب صد جوان بیگناه و حبس بیش از 1500 تن از بهترین فرزندان این مملکت شد، بگوئید و اعلام کنید که این انتخابات باید تجدید شود. شما باید بگوئید که احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست و هر روز ماندنش بر سریر قدرت موجب آبروریزی حکومت، بی حیثیتی بیشتر دولت در جهان، بی احترامی به مردم و ریخته شدن خون مردمان پاک توسط اراذل و اوباش حامی احمدی نژاد می شود.

آقای هاشمی رفسنجانی!

ما در بیرون ایران برای تان آبرو گذاشته ایم، من شخصا آشنای فائزه و مهدی و محسن و محمد برادرتان هستم و سالها با آنان کار کرده ام و جز آزاد اندیشی و ایران دوستی و مدیریت قوی و تفکر پیشرو در فرزندانتان چیزی ندیده ام. همان فائزه ای که سالها مخالفان شما با بدترین الفاظ خطابش کرده اند، در حالی که یکی از بزرگترین و داناترین و خدمتگذارترین زنان ایران بود. من می دانم که فائزه سالهای سال درس خوانده و در سختی زندگی کرده و هر ماه در روزنامه زن که ما در آنجا با هم همکار بودیم، برای حفظ روزنامه ای حامی حقوق زنان، از هر قشر و گروهی که بودند، از این و آن پول قرض می کرد تا بتواند از آزادی و دموکراسی دفاع کند و در بزرگی او همان بس که مردم تهران او را به عنوان نماینده دوم خود به مجلس فرستادند و در مجلس تنها زنی بود که از همه زنان دفاع می کرد و نه فقط زنان مسلمان.

همان مهدی که سالها به او گفتند دزد است و رشوه گرفته است و من می دانم که او تلاش می کرد تا در کار خودش در سازمان بهینه سازی همه تلاشش را برای استقلال و پیشرفت ایران می کرد و عشقش این بود که آثار شما را منتشر کند. همان محسن که می گفتند که به اعتبار شخص شما و با رانت خواری به جایی رسیده است، در حالی که من در بلژیک فهمیدم در تمام مدتی که محسن در این کشور زندگی می کرد، بسیار معدود کسان می دانستند که این جوان فرزند شخص دوم یا سوم کشور است و از وقتی به ایران برگشت یا به فکر توسعه تکنولوژیک ایران بود یا به فکر پیشبرد افکار شما.

آقای هاشمی رفسنجانی!

اگر چه در ماجرای منازعات میان اصلاح طلبان و کارگزاران در زمستان 1378 حامیان اصلاح طلبان( از جمله من و اکبر گنجی) رو درروی شما قرار گرفتیم، اما آن کسانی که به شما می گوید غارتگر بیت المال و دولت شما را ام الفساد می داند، محافظه کاران و بخصوص تندورهای طرفدار احمدی نژادند، آن کسی که محسن و مهدی و یاسر را دزد و رشوه گیر خواند، ما نبودیم، بلکه همان محافظه کارانی بودند که با حذف شما و بدنام کردن شما سودای انحصار قدرت را داشتند. آن کسی که فائزه را به بدترین لحن خطاب کردند ما نبودیم، بلکه محافظه کارانی بودند که خود را به هر قیمتی می فروختند.

آن کسی که شما را عامل نفوذ آمریکا و غرب به ایران خواند، ما نبودیم، بلکه محافظه کارانی بودند که حالا تغارشان شکسته است و ماست شان ریخته است؛ نه آبرویی نزد ملت برای شان مانده نه دولت شان نزد روحانیون و مراجع مشروعیت و نه در جهان مقبولیت دارند. حق نیست و برای شما پسندیده نیست که اگر سودای دفاع از دولت غاصب و حکومت جائر دارید، فراموش کنید که همین دولت و همین حکومت خواستار مرگ شما و دستگیری شما و بی آبروئی خاندان شما شد. اگر پنجاه سال قبل امیرکبیر را ملاک حکومتداری تان قرار دادید، حالا پسندیده نیست، در موضع وثوق الدوله و سید ضیاء طباطبایی بنشینید.

آقای هاشمی رفسنجانی!

آن که سبو بشکست و پیمانه ریخت، ما نبودیم. حامیان موسوی و کروبی و خاتمی جز حق خود چیزی نخواستند، آنها نه اغتشاشگرند و نه خواستار شورش اند، آنان براساس قانون در انتخاباتی قانونی شرکت کردند و به شهادت همه اسناد و مدارک، و بخصوص اسناد رسمی وزارت کشور، حق ملت و دولت مردم دزدیده شده است. یا حرف نزنید یا اگر می آئید تا میانداری کنید، بدانید که باید دولت موسوی را به رسمیت بشناسید. اگر بنا باشد که بیائید و بخواهید شکافی را که رهبری کشور با شمشیر خشم خود در حکومت انداخت و با انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، حق ملت را انکار کرد و عدالت خود را زیر سووال برد، بپوشانید، بدانید که ما هرگز شما را نمی بخشیم و خود نیز نمی توانید دیگر در میان این مردم زندگی کنید.

ما اصلاح را می خواستیم، ما رنگ سبز را در عرض یک ماه به عنوان نشانه یک گروه از عدالت خواهان و آزادیخواهان برگزیدیم و به نشانه ای جهانی از معترضین ایرانی بدل کردیم، طرفه آنکه در قرعه کشی وزارت کشور نیز رنگ سبز به نام میرحسین موسوی افتاد، حالا می گویند انقلاب رنگی کرده اید. ما اصلاح می خواستیم و آن را از طریق انتخاباتی سالم و بی طرف می خواستیم. اما وقتی مسوول برگزاری انتخابات، وزیر کشور، مسوول سابق ستاد انتخاباتی رئیس جمهور است، شش عضو شورای نگهبان که باید بی طرف باشند، همگی طرفدار یک نامزد هستند، و رهبری قبل از انتخابات از رئیس جمهور طرفداری کرده و بعد از انتخابات و پیش از تائید سلامت انتخابات توسط شورای نگهبان ریاست جمهوری احمدی نژاد را تبریک گفته است، ما باید چه می کردیم.

آنکه مردمان را عصبانی کرد و به خیابان کشاند، سخنان شخص رهبری بود، او با جانبداری ناحق خود از نامزد مورد علاقه اش و تهدید دیگران به سرکوب ملت، جایی برای اصلاح باقی نگذاشت. محمود احمدی نژاد نیز با خس و خاشاک خواندن بیش از بیست میلیون طرفدار موسوی، بر حسب همه نظرسنجی ها و آمارهای واقعی، مردمان را چنان عصبانی کرد که حالا دیگر آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. نه کسی بر سر اصلاح حکومتی که خود اولین دشمن اصلاحات است، اصرار می کند و نه حکومت اصلاح را تاب می آورد.

آقای هاشمی رفسنجانی!

ما مطمئنیم که حتی اگر خبرهای تلویزیونی را نشنیده باشید، در این یک ماه از پشت بام خانه ها فریاد » الله اکبر» و » مرگ بر دیکتاتور» و » یا حسین میر حسین» را شنیده اید. ثقل سامعه درد بد دیکتاتورها در روزهای فریاد زدن ملت هاست. من مطمئنم شما صدای انقلاب مردم ایران را شنیده اید، و مطمئنم که شما می دانید که انقلاب ها را نه رهبران رسمی انقلاب ها مانند آیت الله خمینی، بلکه روسای حکومت، مانند شاه می کنند. محمدرضا پهلوی مشکلش این بود که صدای انقلاب ایران را زمانی شنید که دو میلیون نفر مرگ بر شاه را فریاد می زدند، اگر قرار است این حکومت فریاد مرگ بر دیکتاتور دو میلیون نفر را که شب ها صدایشان گوش خدا را هم کر کرده نشنود، چگونه می تواند حکومتداری کند؟ شاه وقتی قول برگزاری انتخابات آزاد را می داد که دیگر مردم به کمتر از تغییر حکومت رضایت نمی دادند. یادتان نرود که تمام الدرم و بلدرم حکومت شاه آخر مرداد 57 آغاز شد و اول مهر 57 تمام شد، به همین سرعت.

آقای هاشمی رفسنجانی!

روز جمعه روز مبادای شماست، شنیده ایم که قرار است میرحسین موسوی به نماز بیاید، اگر او بیاید سبزها هم خواهند آمد و نماز جمعه محل دیدار سیاسی مردم شهر خواهد شد و آنگاه معلوم می شود حرف مردم چیست و تا چه حد مردم از این وضع ناراضی اند. آقای رفسنجانی! مردمی که امروز در خیابان اند، مردمی نیستند که تا شش ماه قبل می دیدیم، آنان که سی سال با هم قهر بودند و به حکومت ریاکارانه احترام می گذاشتند، با حکومت قهر کرده اند و با همدیگر با مهر و نیکی رفتار می کنند. بزرگترین دستاورد مردم ایران در جنبش سبز ایجاد وحدت و یگانگی میان مردمان بود. چادری و بی حجاب، جبهه رفته و کراواتی، مدرن و سنتی، طرفدار کروبی و موسوی، و حتی اکثر کسانی که بخاطر مخالفت با شخص شما به احمدی نژاد رای دادند، چنان با هم مهربان شده اند که هیچ دولتی نمی تواند و نمی توانست چنین وحدتی میان آنان بوجود بیاورد.

آقای هاشمی رفسنجانی!

این گفته را از یک دوست بشنوید، آقای خامنه ای با سخنرانی خود در اولین نماز جمعه پس از انتخابات اعلام کرد که احمدی نژاد را بر سایر نامزدها ترجیح می دهد، دلایل فراوان است و بسیار که انتخابات بر اساس این تمایل رهبری و توسط مشتی کلاهبردار و شرکای نظامی شان برگزار شده است. همان هایی که چهار سال است شما را رهبر مافیا می نامند و به جای اینکه شما را بگیرند، فقط از شما برای بدنام کردن موسوی و دیگران استفاده می کنند. ده سال قبل برایتان لطیفه ای ساخته بودم که » کسی که مصلحت خودش را تشخیص نمی دهد، چگونه می تواند مصلحت یک نظام را تشخیص بدهد؟»

به شخصیت خودتان، طرفداران تان، آن ده میلیون نفری که در انتخابات قبل به شما رای دادند، به ما که بارها از شما حمایت کردیم، به فائزه ای که بدترین اهانت ها را شنید فقط بخاطر اینکه از شادابی و حق زنان دفاع کرده بود، به خانواده محترم تان، به همسر شجاع تان که توی دهن احمدی نژاد زد، احترام بگذارید و خودتان را برای یک مشت زورگوی چماقدار و مخالف ایران و ایرانی خراب نکنید. شما اینقدر وقت ندارید که ده سال یا بیست سال بعد بتوانید اشتباه تان را اصلاح کنید. من به شخصه قول می دهم اگر به نماز جمعه بروید و کوچکترین حرفی علیه جنبش سبز بزنید، یا از آیت الله خامنه ای دفاع کنید، یا از سلامت انتخابات دفاع کنید، تا پایان عمرم علیه تان هجو و هزل و طنز خواهم نوشت و از حق خودم و مردم نخواهم گذشت. ما منتظر هستیم که بیایید و کار درست را بکنید، وگرنه خودتان را عاقبت به شر نکنید. یا به نماز جمعه نیایید، یا اگر می آئید به حقوق ملت تمام و کمال احترام بگذارید.

با احترام و درود بسیار

ابراهیم نبوی

Comments (26)

آمار کشته شدگان حوادث اخیر بسیار بیش از آن چیزی است که دولت ایران اعلام کرده است

کمپین بین المللی حقوق بشر

· گزارش سه بیمارستان حداقل از 34 کشته تنها در یک راهپیمایی در تهران حکایت دارد در حالی که دولت تعداد کشته شدگان در حوادث یک ماه اخیر را 20 نفر اعلام کرده است
· مشاهده «صدها جسد» در سردخانه مواد غذایی توسط اعضای یک خانواده

24 تیرماه 1388 – اطلاعات رسیده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از برخی از بیمارستان های تهران و خانواده قربانیان، حاکی از این است که تعداد کشته شده ها در جریان راهپیمایی های اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی و نظامی بسیار بیش از تعدادی است که دولت ایران اعلام کرده است.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران اطمینان دارد که در روز 30 خرداد ماه زمانی که دولت اعلام کرد که 11 نفر در راهپیمایی کشته شده اند، فقط در سه بیمارستان تهران که در حوالی راهپیمایی در تهران بودند 34 جسد راهپیمایان تحویل سردخانه شده است. طبق گزارش، 19 جسد در بیمارستان امام خمینی، 8 جسد در بیمارستان رسول اکرم و 7 جسد در بیمارستان لقمان حکیم در همان شب 30 خرداد ماه تحویل سردخانه های این بیمارستان ها شده است. این اطلاعات توسط پرسنل این بیمارستان ها که به اطلاعات سردخانه دسترسی داشتند بدست آمده است.

این سه بیمارستان در مسیرراهپیمایی اصلی که نیروهای دولتی به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند، قرار دارند. چندین بیمارستان اصلی دیگر در این مسیرها هستند که مطمئنا مجروحین و کشته شده های دیگری نیز به این بیمارستان ها منتقل شده اند.

ارون رودز؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران در این مورد گفت:»علیرغم تکذیب های رسمی و آشفتگی پیرامون تعداد افراد کشته شده، اطلاعات موثق از کشته شدن صدها نفر در جریان راهپیمایی ها حکایت می کند.» رودز با تاکید بر این که «بر این اساس اینگونه بنظر می رسد که تعداد زیادی از کسانی که تصور می شود در مکان های نامعلومی در بازداشت هستند یا در بازداشت های بی ارتباط با دنیای خارج نگهداشته شده اند، احتمالا می توانند جزو کشته شدگان باشند» گفت:» اگر این مورد صحت داشته باشد، تاریخ در مورد این حوادث نه تنها بعنوان حادثه ای که در آن خشونت بسیار زیاد استفاده شده بلکه بعنوان یک کشتار دسته جمعی یاد خواهد کرد.»

خانواده هایی که بدنبال اعضای ناپدید شده خانواده خود می گردند گزارش کرده اند که آنها به مجموعه هایی برده شده اند که در آنها «صدها» عکس از افراد کشته شده توسط مقامات برای تشخیص هویت جمع شده است، و برخی از آنها گزارش کرده اند که مجموعه هایی را که در آن ها تعداد بسیار زیاد اجساد بوده دیده اند. یکی از اعضای یک خانواده به خبرنگار وب سایت نوروز که به جبهه مشارکت تعلق دارد در روز 23 تیرماه گفت که:
«وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی دراختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها پیدا کند. به گفته وی دیدن تصاویر کشته شده ها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است. وی افزود در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند.»

به گزارش وب سایت نوروز، برخی از خانواده ها را که به دنبال افراد ناپدید شده خانواده خود هستند، به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با این مضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند، جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند.

به گزارش منابع مختلف در ایران، صدها خانواده همچنان در جستجوی اعضای ناپدید شده خود سرگردان هستند همانطور که مادر سهراب اعرابی دانش آموز 19 ساله ای که 26 روز سرگردان بود در حالی که ظاهرا سهراب در اثر تیراندازی درراهپیمایی روز 25 خرداد ماه کشته شده بود اما مرگ او در روز 20 تیرماه اعلام شد.

مادر سهراب در نوشته ای که رسما منتشر شده اشاره کرده است که چگونه او هر روز به زندان اوین و دادگاه ها سر می زده و تلاش می کرده تا اطلاعاتی در باره پسرش که ناپدید شده بود پیدا کند و حتی این جریان به جایی رسیده بود که او باور کرده بود که سهراب در بازداشت بسر می برد. ترجمه نوشته مادر سهراب که یک شهادت پر غصه تجربه دردناک خانواده های ناپدید شدگان است به انگلیسی که توسط کمپین انجام شده در وب سایت کمپین در دسترس است.

لیستی از 185 نفر از بازداشت شدگان روز 18 تیرماه که 36 نفر از آنها دختر هستند بر دیوار زندان اوین نصب شده است. به گفته منابع موثق در تهران، در همان روز تعداد بیشتری بازداشت شده اند که به سوله کهریزک که بازداشتگاه موقت در تهران است برده شده انداما اطلاعاتی در باره اسامی و تعداد این بازداشت شدگان داده نشده است.

در باره افراد بی شماری که در هفته های اخیر ناپدید شده اند و ممکن است بازداشت، مجروح و یا کشته شده باشند همچنان نگرانی های جدی وجود دارد. کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران به علت فقدان شفافیت و مسئولیت پذیری مقامات قضایی و ارگان های مربوطه، یکبار دیگر به کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، ناوی پیلای، پیشنهاد می کند که فورا هئیت ویژه ای را برای بررسی سرنوشت بازداشت شدگان و افراد ناپدید شده به ایران اعزام کند.

Comments (9)

مرگ در خوابگاه؛ روایت‌ تازه‌ای از حمله به کوی دانشگاه

روزنامه گاردین چاپ لندن بر اساس گفت‌وگو با دانشجویانی که هدف حمله پلیس و نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران بوده‌اند گزارشی از جزئیات این حمله منتشر کرده است؛ در این گزارش به نحوه دستگیری‌ها، اذيت و آزار و کتک زدن‌ها اشاره می‌شود و از زبان شاهدان رقم کشته‌شدگان این حمله حداقل پنج نفر اعلام شده است که در بین آنها دو دانشجوی دختر نیز بوده‌اند.

نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی در شامگاه ۲۴ خرداد، دو روز پس از اعلام نتایج انتخابات با ورود با حریم کوی دانشگاه تهران، صحنه‌هایی مشابه با ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ به وجود آوردند.

این حمله با واکنش برخی نمایندگان مجلس و گروه بزرگی از استادان دانشگاه تهران رو‌به‌رو شد.

اما معاون سیاسی استاندار تهران چند روز پس از آن گفته رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه در جریان اعتراضات به نتیجه انتخابات را رد کرد. بیشتر بخوانید

گاردین می‌نویسد حمله به کوی دانشگاه تهران کمی پس از نیمه شب آغاز شد، زمانی که دانشجویان خود را برای خواب آماده می‌کردند. فضای شهر تهران پس از چند روز تظاهرات علیه نتیجه انتخابات ایران متشنج بود. در خوابگاه خیابان کارگر شمالی (امیرآباد) دانشجویان نگران بودند. تعدادی از آنها چند ساعت پيش در جریان حمله پلیس و لباس شخصی‌ها به در اصلی دانشگاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.

به نوشته گاردین و با استناد به گفته دانشجویان، آن چه در این ساعات نیمه شب روی داد به یکی از خشونت‌بار‌ترین حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بدل شد. نیروهای پلیس و لباس شخصی‌ها ابتدا قفل درها را شکستند و بعد به دانشجویان حمله کردند.

شاهدان به گاردین گفته‌اند: «بیش از صد نفر بازداشت شده و پنج نفر کشته شدند». مقام‌های دولتی هنوز هم چنین حمله‌ای را تکذیب می‌کنند، ولی شهادت افرادی که در محل حضور داشتند داستان متفاوتی را حکایت می‌کند.

یکی از بازداشت‌شدگان این حادثه به گاردین می‌گوید: «ما داشتیم برای خوابیدن آماده می‌شدیم که یک باره صدای شکستن قفل در اتاق‌ها را شنیدیم. من همین افراد را چند ساعت قبل دیده بودم که دانشجویان را کتک می‌زدند، ولی تصور نمی‌کردم که به خوابگاه بریزند. این حمله حتی خلاف قوانین ایران است.»

گاردین می‌نویسد ۴۶ دانشجو به زیرزمین وزارت کشور در خیابان فاطمی و ۸۷ نفر دیگر نیز به بازداشتگاه امنیتی پلیس در خیابان حافظ منتقل شدند. همه دانشجویان می‌گویند که در طول بازداشت با آنها بدرفتاری شده یا مورد شکنجه قرار گرفته‌اند.

گاردین می‌نویسد: «در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران پنج نفر کشته شده‌اند، به نام‌های فاطمه براتی، کسری شرفی، مبینا احترامی، کامبیز شعاعی و محسن ایمانی. آنها فردای همان روز بدون اطلاع خانواده در قبرستان بهشت زهرا دفن شدند. اسامی این افراد توسط دفتر تحکیم وحدت تایید شده است.»

شاهدان می‌گویند این پنج نفر بر اثر ضربات مداوم باتوم به ناحیه سر جان خود را از دست داده‌اند. به خانواده‌های آنها گفته شده است که حق برگزاری مراسم یا صحبت در مورد فرزندان خود را ندارند.

گاردین یادآوری می‌کند که طبق قانون ایران اعضای نیروهای نظامی و انتظامی حق ورود به محیط‌های دانشگاهی را ندارند، این مقرراتی است که پس از حادثه حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸ توسط دولت به تصویب رسید.

اما در روزهای ناآرامی پس از انتخابات نیروهای انتظامی و امنیتی توجهی به این مقررات نداشتند و پلیس و لباس‌شخصی‌ها بارها با باتوم و گاز اشک‌آور به محوطه دانشگاه‌ها حمله کرده‌اند. یکی از دانشجویان به خبرنگار گاردین گفته است که در یکی از این حملات یک مامور امنیتی او را به زمین انداخته و زیر مشت و لگد می‌گیرد. سپس به بهانه جستجو برای اسلحه یا موبایل شروع می‌کند به سوء‌استفاده جنسی از این دانشجو.

دانشجوی دیگری می‌گوید ماموران گارد ویژه پلیس با کشیدن دو صف تونلی را در بین خود ایجاد کرده و دانشجویان بازداشتی را مجبور می‌کردند که از این تونل عبور کنند و به هنگام عبور آنها را با باتوم می‌زدند و حتی به کسانی که مجروح بودند رحم نمی‌کردند.

گاردین از قول یکی دیگر از دانشجویان می‌نویسد: «یک بسیجی روی کمرم نشسته بود و می‌گفت: هفت ساله کسی‌رو […]، بچه‌ […]! بذار برسیم، بهت می‌گم باهات چی کار می‌کنم. ما را آزار می‌دادند و ادعا می‌کردند که به آنها یا رهبر توهین کرده‌ایم.»

گاردین از قول شاهدان این حمله می‌نویسد که قبل از انتقال بازداشتی‌ها سر و صورت آنها را با کیسه‌های پلاستیکی پوشانده و آنها را در مقابل ساختمان خوابگاه به صف کرده بودند. یک دانشجو می‌گوید وقتی که به ساختمان وزارت کشور رسیدیم باورم نمی‌شد که در طبقات بالاتر مقامات این دولت، سیاستمداران و مسئولان انتخابات مشغول کار هستند و ما دانشجویان را برای اذیت و شکنجه به زیرزمین همین ساختمان آورده‌اند.

چند ساعت بعد مقداری نان و پنیر برای زندانیان آورده و آن را روز زمین کثیف جلوی آنها می‌گذارند و تهدید می‌کنند که اگر غذا نخورند به شدت تنبیه خواهند شد. یکی از بسیجی‌ها به نام علی با تلفن موبایل از دانشجویان فیلم می‌گرفت و به بازداشتی‌ها دستور می‌داد که فریاد بزنید: «ما خریم.»

گاردین با تکیه به شهادت قربانیان این حمله می‌نویسد مجروحان مداوا نمی‌شدند. به دانشجویی که بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی یک چشم خود را از دست داده بود کسی توجه نمی‌کرد. یکی از شاهدان به گاردین می‌گوید: «ما از آنها خواهش می‌کردیم که دو مجروح را به بیمارستان منتقل کنند، ولی آنها می‌گفتند بگذار بمیرند.»

آزار و اذیت دانشجویان ۲۴ ساعت بعد در زمانی به پایان می‌رسد که فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، و علیرضا زاکانی، نماینده مجلس، به دیدار آنها می‌آیند. رهبر به آنها می‌گوید که خود به پلیس اجازه ورود به کوی را داده است، اما چند روز بعد این نکته را انکار می‌کند.

در بازداشتگاه امنیتی پلیس در خیابان حافظ پس از مدتی در داخل سلول‌ها گاز پخش می‌کنند. و بالاخره پس از ۲۴ ساعت اکثر این دانشجویان آزاد می‌شوند. قبل از آزادی به آنها دستور می‌دهند که لباس‌های تمیزی را که پلیس به آن‌ها داده بود بپوشند. یکی از شاهدان به گاردین می‌گوید: «آنها به خیال خود می‌خواستند شواهد دوران بازداشت را پاک کنند. ولی چه چیز می‌تواند نیرومندتر از ۱۳۳ دانشجویی باشد که همه این حوادث را به چشم دیده و عذاب آن‌را کشیده‌اند؟»

Comments (8)

راه حل «آچمز سیاسی» بعد از انتخابات؟

رادیوفردا

توسط علیرضا کرمانی

پافشاری نامزدهای معترض، هواداران آنها، و نیز احزاب و گروه‌هایی چون مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب و حزب کارگزاران سازندگی بر نپذیرفتن نتایج انتخابات دهمین دوره رئیس جمهوری اسلامی ایران که شورای نگهبان هم آن را تأیید کرده، پرسش‌هایی را پیش می‌کشد.

اینکه نظام از یکسو و معترضان از سوی دیگر برای خروج از بن بست کنونی چه راه‌های را برخواهند گزید، دولت دهم دست کم با ۱۴ میلیون رأی دهنده معترض (آنچنانکه نتایج اعلام شده و تأیید شده می‌گوید)، چه سرنوشتی را پیش رو خواهد داشت، نامزدهای معترض که اینک در جایگاه رهبری خیزش اعتراضی ایستاده اند، چگونه به راه ادامه خواهند داد؟

اینها بخشی از پرسش‌های بیشماری است که تحلیلگران مسائل ایران را در پی خود می‌کشاند. این پرسش‌ها را با مهمانان این هفته برنامه دیدگاه‌ها در میان می‌گذاریم: تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی مذهبی در تهران، سعید رضوی فقیه، فعال سیاسی و سخنگوی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در تهران و حسین باستانی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در پاریس.

رادیو فردا: در معادله پس از انتخابات، آیا روند اصلاحی و جناح حامی محمود احمدی نژاد به بن بست رسیده‌اند؟ چون هرکدام بر مواضع خود پافشاری می‌کنند.

حسین باستانی: تصور من این است که از یک جهت بن‌بست است، چون امکان حل و فصل این اختلاف در یک فضای سیاسی حقوقی به وجود نیامد. چون در این انتخابات حد وسطی وجود ندارد. جای یک کاندیدای پیروز و کاندیدای شکست خورده در این انتخابات عوض شده. به همین دلیل رسیدن به توافق حداقل از نظر تئوریک سخت است.

آقای رضوی فقیه شما هم به این بن بست باور دارید؟

سعید رضوی فقیه: من از این حالت تعبیری بر بن‌بست نمی‌کنم. برای اینکه با موج اجتماعی پس از اعلام نتایج انتخابات می‌شود گفت این بن‌بست سیاسی شکسته شد. این بن بست را ما در زمان اصلاحات یعنی ریاست جمهوری آقای خاتمی داشتیم. برای اینکه جنس مقابله‌ای که آقای خاتمی می‌خواست با اقتدارگرایی نظام جمهوری اسلامی کند، از جنس همان بروکراسی دولتی و نفوذ در درون حکومت و به کار بردن ابزارها و سازوکارهای حکومتی بود.

اما این بار برخلاف دوره اصلاحات، آقای موسوی و آقای کروبی که از حکومت هم بیرون مانده بودند، سعی کردند با ایجاد امواج اجتماعی و تعیین جایگاه خودشان در برابر حکومت، این بن بست را بشکنند که به نظر من موفق هم بودند. با شکستن این بن بست برخی از شخصیت‌های جناح راست و نظام دست از حالت اقتدارگرایانه و قلدرمآبانه برداشتند.

برای نمونه آقای احمدی‌نژاد که در آغاز، اجتماع مردم را خس و خاشاک می‌نامید به مرور با تعویض لحن خود اظهار داشت که همه ۴۰ میلیون نفر پیروز ماجرا هستند. یا آقای خامنه‌ای که سخنرانی‌اش در روز ۱۳ رجب از خطبه‌های نماز جمعه بسیار ملایم‌تر بود. اما این نرمش جدی نیست زیرا باید این نرمش را در عمل دید.

آقای رحمانی تعبیر شما چیست؟

تقی رحمانی: به نظر من اکنون ما یک نیمه ۴۵ دقیقه‌ای از بازی فوتبال را تمام کرده‌ایم. این نیمه، نیمه‌ای است که ظاهراً بن بست حقوقی وجود دارد. ولی باید دید که جامعه مدنی و رفتار مدنی می‌تواند این بن بست را بشکند یا نه. نباید فراموش کنیم که انتخابات با مطالبه‌محوری شروع شد. مطالبه‌محوری نگاه به جامعه مدنی بود. جامعه مدنی برایش مهم نیست که چه کسی حکومت می‌کند، برایش مهم است که چگونه حکومت می‌کنند.

حتی اگر قبول کنیم که ۱۴ میلیون نفر به آقای احمدی‌نژاد رأی نداده‌اند، (که این آمارها قابل سؤال است و بحث) اینها اقشار شهری هستند که دولت بروکراسی‌اش با اینها انجام می‌دهد. کارمندان عالی‌رتبه، نخبگان، شهرنشین‌هایی که ساختار دولت با آنها کار دارد.

از طرف دیگر اگر قبول کنیم که مطالبه‌محوری آغاز نگاه تازه‌ای است که ما قبلاً نداشتیم و قبلاً دولت‌محور بودیم و این نوع نگاه واقعیت داشته باشد، بن بست حقوقی می‌تواند به نفع جامعه مدنی شکسته شود. به یک معنا می‌شود گفت که در نیمه اول این بن بست وجود دارد ولی هنوز بازی تمام نشده.

آقای احمدی‌نژاد با مطالبات چگونه روبه‌رو خواهد شد و نامزدهای معترض چگونه پاسخ خواهند داد؟

حسین باستانی: اگر طرح مطالبات اجتماعی با قوت ادامه پیدا کند، می‌توان انتظار داشت که ایشان در جاهایی به این نتیجه برسد که آنطور که دلش می‌خواهد کار را پیش ببرد و شاید مجبور باشد تغییر جهت‌هایی بدهد. اما اگر استمرار در پیگیری مطالبات در سطح بدنه اجتماع وجود نداشته باشد، آنچه در چارچوب نهادهای حکومتی بخواهد بگذرد برای آقای احمدی‌نژاد نگران‌کننده نخواهد بود.

یعنی حتی اگر تمام شخصیت‌های محافظه‌کار هم متحد شوند در جهت انتقاد از آقای احمدی‌نژاد، برای او تا زمانی که پشتگرمی به رأس نظام وجود دارد، مشکلی ایجاد نخواهد کرد. در جریان انتخابات که آقای عسگر اولادی برای حمایت از آقای احمدی‌نژاد شروطی قائل شد، آقای احمدی‌نژاد پاسخ داد که احتیاجی به حمایت او ندارد. این شیوه پاسخ آقای احمدی‌نژاد نوع نگاه ایشان را به بقیه محافظه‌کاران می‌رساند.

آیا رأس نظام و آقای احمدی‌نژاد متوجه مطالبات و خواسته‌های اجتماعی نشده‌اند؟

حسین باستانی: آنها متوجه هستند. وزارت کشور که مجری اصلی این تخلفات انتخاباتی است، حداقل می‌داند که مطالبات اجتماعی به کدام سمت است. می‌داند که در این انتخابات مردم به کدام طرف رأی داده‌اند. منتها در شرایطی که احساس کنند که این مطالبه‌خواهی جامعه به صورت حرکت‌های اجتماعی ادامه خواهد یافت، امکان عقب‌نشینی آنها وجود دارد.

ولی اگر به این نتیجه برسند که ولو همه مردم مخالف آنها هستند ولی جامعه برای پیگیری و ابراز این مخالفت کار خاصی انجامی نمی‌دهد، هیچ مشکلی نخواهند داشت به همان صورتی که بوده به کار خود ادامه دهند.

آقای رضوی فقیه به نظر شما نامزدهای معترض این مطالبات را چگونه پیگیری خواهند کرد؟

سعید رضوی فقیه: هر دو نامزد معترض تاکنون به صراحت گفته‌اند که این انتخابات را سالم نمی‌دانند و رئیس جمهوری را هم که معرفی شده، رئیس جمهوری قانون و مشروع نمی‌دانند. اما اینکه چگونه می‌شود این جنبش اجتماعی را هدایت کرد، سازماندهی کرد. تا اینجا آنچه مشخص است آقای کروبی در قالب حزب خودش فعالیت‌های سیاسی خودش را خارج از دایره حکومت برای احیای قانون اساسی که بر آزادی های مدنی تأکید دارد، ادامه دهد. آقای موسوی هم اعلام کرده‌اند که می‌خواهند جمعیتی را برای رهبری این جنبش تشکیل دهند. برای ادامه فعالیت‌های خودش و برای دفاع از قانون اساسی و آزادی‌های مدنی.

نکته دیگر این است که آنها تصمیم گرفته‌اند که فعالیت‌های حزبی و سازمانی خود را با هم هماهنگ کنند و یک جبهه تشکیل دهند. اما مسئله این است که این جنبش و رهبران آن احتیاج به رسانه دارند زیرا در یک جنگ نابرابر با رسانه‌های دولتی قرار دارند. برای اینکه بتوانند با هواداران خود در تماس باشند و دیدگاه‌های خود را مطرح کنند، چاره ای جز این ندارند که رسانه فراگیری داشته باشند که از گزند حذف، توقیف و سانسور در امان باشد. این نمی‌تواند باشد مگر آن رسانه‌ای که آقای کروبی چهارسال پیش تصمیم به راه‌اندازی آن گرفتند ولی بعداً بنا به جهاتی از آن منصرف شدند.

آقای رحمانی، با توجه به توان نیروهای معترض و احزاب اصلاح‌طلب شما فکر می‌کنید الان در چه مرحله‌ای قرار دارند و امکان دسترسی به خواسته‌ها تا چه اندازه در توان نامزدهای معترض و احزاب اصلاح‌طلب و هواداران آنهاست؟

تقی رحمانی: این بستگی دارد به مدیریت و از طرف دیگر به شانس تاریخی ما. مثلاً آیا حاکمیت می‌تواند مانند صدسال گذشته در یک مقطعی همه چیز را یکدست کند؟ یک سری عوامل می‌گوید نه. ما یک انقلاب را از سر گذراندیم، وجود روحانیت شیعه و تنوع و تکثر آنها، وجود جناح‌های قدرتمندی که هنوز در حاکمیت قدرت دارند.

از سوی دیگر روند حاکم را خیلی از گرایش‌های راست تأیید نکرده‌اند. این بر می‌گردد به دو مسئله. یک اینکه آیا آن مطالبه‌محوری و نهادهای مدنی ما ادامه خواهند داد؟ من معتقدم ادامه خواهند داد. یک بخش هم کاندیداهای معترض هستند. توصیه من به آقای موسوی این است که نباید حزب تشکیل دهد. حزب برای او یک فاجعه است. او باید جمعیتی تشکیل دهد از علما، روشنفکران، جریان‌های اصلاح‌طلب و حقوقدان‌های برجسته که آن خواسته‌های مدنی آقای موسوی و کروبی را هماهنگ کنند.

از مهمانان برنامه خواهش می‌کنیم جمع‌بندی خود را به صورت فشرده ارائه دهند.

حسین باستانی: آنچه در این انتخابات روی داد و مهم بود این بود که گذشته از نهادهای موجود حکومتی و سازوکارهایی که معمولاً در انتخابات مورد استفاده قرار می‌گیرد، راه دیگری جلوی جامعه ایرانی باز شد و آن راه جامعه مدنی بود. نوع برگزاری انتخابات، میزان تخلفاتی که صورت گرفته بود و امیدهایی که ایجاد شده بود و ناگهان به یاس انجامید، شوکی به جامعه مدنی وارد کرد که از این به بعد برای همه بازیگران سیاسی روشن شد که روی این فاکتور باید حساب کرد.

سعید رضوی فقیه: من شرایط فعلی جامعه ایران را می‌خواهم با شرایط دانشگاه‌های کشور بعد از صدور حکم اعدام برای دکتر آغاجری مقایسه کنم. وقتی شنیدیم برای آقای دکتر آغاجری توسط دادگاهی در همدان حکم اعدام صادر شده، پس از چند سال رخوت و رکود فعالیت‌های سیاسی و مدنی در دانشگاه‌ها به یکباره شاهد جنبش و خیزش عظیم دانشجویی شدیم.

اعلام نتایج شگفت‌آور انتخابات ۲۲ خرداد هم چنین خیزشی را در سطحی عظیم‌تر در سراسر کشور ایجاد کرد. ماه‌های آینده برای نظام و حکومت، حتی رهبر، ماه‌های دشواری خواهد بود زیرا همه آنها با کاهش مشروعیت و اعتبار مواجه‌اند و این کاهش اعتبار و مشروعیت شرایط دشواری را برای آنها رقم خواهد زد، چه در ارتباط با مردم و چه در روابط فیمابین نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی.

مسئله مهم این است که نیروهای اصلاح طلب و آزادیخواه بتوانند از شرایط به وجود آمده استفاده کنند، یعنی نگذارند انرژی رها شده در جامعه به سادگی به هرز برود. برای این منظور هم باید اولاً جنبش مشخصی را با هدفگذاری‌های مشخص (نه بلندپروازانه نه خاکسارانه) در نظر بگیریم و دیگر اینکه این جنبش را بتوانیم سازماندهی کنیم و این نیروی عظیم اجتماعی را در قالب این سازماندهی داشته باشیم.

تقی رحمانی: من اعتقادم این است که بازی تمام نشده و دولت دهم در داخل و خارج با چالش‌های جدی مواجه است. آقای باهنر می‌گوید مذهبی، غیرمذهبی، مسلمان حزب‌اللهی و غیره همه مسئله دارند. آقای قالیباف هم همین را می‌گوید، آقای لاریجانی هم همینطور.

اینها اصلاح‌طلب‌هایی هستند درون حاکمیت. پس یک بحران وجود دارد. این بحران به سادگی با وعده و شعارهای تند حل نمی‌شود. اما برای من مهم این است که آیا آقای کروبی و آقای موسوی، جریان اصلاح‌طلب و جریان‌های آزادیخواه می‌توانند این بار با یک روش مدنی با خواسته‌های خورد به جای خواسته‌های کلان (منتها خواسته‌های خورد تعیین کننده مثل داشتن حق تجمع، حق اعتصاب یا حق تشکلات آزاد، آزادی دگراندیشان) این ادبیات را به شکلی اصولی مطرح کنند و هر اصلی که بشود به آن رسید می‌شود به گام بعدی آن اندیشید. داشتن رسانه‌ای مستقل.

این دیدگاه زمینه‌هایش به وجود آمده است. یک نوع هماهنگی بین داخل و خارج کشور روی به دست آوردن و ساختن دموکراسی به شکل آجر به آجر. این مرحله را تا یک مقداری آمدیم جلو. منتها امکان برگشتش وجود دارد. امکان پشیمانی‌اش وجود دارد ولی چشم‌اندازهای مثبتی هم وجود دارد.

نیمه دوم بازی به نظر من هنوز شروع نشده و می‌تواند تلخی نتیجه انتخابات را پاک کند.

Comments (2)

ديدار زهرا رهنورد و ميرحسين موسوی با خانواده سهراب اعرابی

رادیوفردا

یک عضو خانواده سهراب اعرابی به رادیو فردا گفت: مير حسين موسوی و زهرا رهنورد شامگاه سه‌شنبه با حضور در خانه این قربانی نا آرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری با خانواده وی ابراز همدردی کردند.

يک روز پس از خاکسپاری سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله‌ای که در راهپيمايی مردم تهران در اعتراض به نتيجه انتخابات رياست جمهوری با شليک گلوله کشته شد، ميرحسين موسوی به اتفاق همسرش به منزل وی رفت و با اعضای خانواده وی ابراز همدردی کرد.

برخی گزارش‌ها حکايت از آن دارد که سهراب اعرابی در روز ۲۵ خرداد ماه و در جريان راهپيمايی ميليونی طرفداران ميرحسين موسوی در تهران هدف گلوله قرار گرفته و در بيمارستان جان سپرده است.

ملیحه محمدی، عمه این قربانی حوادث اخیر که در خارج از کشور به سر می برد در گفت و گو با رادیو فردا جزئیات بیشتری از این دیدار و صحبت های رد و بدل شده بیان نکرد.

مقام‌های قضايی جمهوری اسلامی روز شنبه بيستم تيرماه خبر مرگ سهراب اعرابی را به خانواده وی اطلاع داده بودند.

به گفته يکی از بستگان سهراب، وی پس از شرکت در راهپيمايی ۲۵ خرداد، ديگر به خانه برنگشته بود.

در اين مدت مادر وی هر روز برای کسب اطلاع از سرنوشت فرزندش به مقابل زندان اوين می‌رفت، ولی مسئولان مربوطه از دادن اطلاعات خودداری می‌کردند.

راهپيمايی مسالمت آميز روز ۲۵ خرداد با حضور صدها هزار معترض به نتيجه انتخابات رياست جمهوری در تهران برگزار شد. به دنبال انجام اين راهپيمايی، راديو دولتی ايران اعلام کرده بود، دست کم هفت نفر در اين روز در تهران کشته شدند.

بر اساس آمارهای رسمی دست‌کم ۲۰ نفر در روايدادهای پس از انتخابات به دست بسيج يا نيروهای انتظامی کشته شده‌اند. با این حال احتمال داده می شود که تعداد کشته شدگان بسیار فراتر از این رقم است.

در همین زمینه، سایت «نوروز»، وابسته به جبهه مشارکت ایران اسلامی، از احزاب اصلاح طلب، گفته است که صدها جسد کشته شدگان نا آرامی های اخیر در ایران در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود.

مقام های ایران هنوز به این خبر و اخبار مشابه در باره تعداد مفقودین واکنش نشان نداده اند.

مير حسين موسوی، نامزد معترض انتخابات، ضمن محکوم کردن کشتار مخالفان نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بارها از مقام‌های جمهوری اسلامی خواسته است، هر چه سريعتر افراد بازداشت شده را آزاد کنند.

وی همچنين تاکيد کرده است که به مبارزه خود ادامه خواهد داد.

آقای موسوی به حرکت سياسی خود در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره کرده و گفته است: «بايد تلاش کنيم که از طريق حرکت در چارچوب قانون، اعتراض خود را نسبت به محتوای حرکت صورت گرفته نشان دهيم. اعتنا و توجه به چارچوب ‌های قانونی برای ما اهميت فوق ‌العاده ‌ای دارد.»

در همين زمینه يکی از مشاوران موسوی اعلام کرده است، تشکيل يک جبهه سياسی در دستور کار آقای موسوی است و به زودی خبر تشکيل آن اعلام می شود.


نوشتن دیدگاه

Older Posts »